اسم الکتاب : مرزهاى اعجاز (فارسي) المؤلف : خوئی، سيد ابوالقاسم الجزء : 1 صفحة : 42
قصيده[1]از
بهترين اشعار،انتخاب نموده و آنها را با آب طلا بر روى پارچهء كتانى نوشته
و به ديوار كعبه آويخته بودند،به همين مناسبت قصايد برگزيده
را«مذهبه»(طلايى)مىناميدند.[2]
(1)-شعر و ادب در نزد مردان و زنان عرب،اهميت بسزايى داشت.تمام آنان به شعر
و خطابه و استماع كلمات بليغ علاقهء مفرطى از خود نشان مىدادند و«نابغهء
ذبيانى»يگانه قاضى و داور آنان در شعر بود.او به هنگام حج به بازار«عكاظ»[3]مىآمد.براى
او خيمهء سرخ رنگى از چرم مىزدند و شعراى عرب از نقاط مختلف عربستان در
آن نقطه گرد مىآمدند و اشعار خود را كه در طول سال گفته بودند بر او عرضه
مىداشتند تا او دربارهء آنها داورى نمايد.[4]
[1].منظور
معلقات سبعه است كه از ميان اشعار زياد دوران جاهليت،انتخاب شده و
سرايندگان آنها عبارتند از:امرء القيس،طرفة بن عبد عيسى،زهير بن ابى سلمى،
لبيد بن ربيعه عامرى،عمرو بن كلثوم،عنترة بن شداد و حارث بن حليزه يشكرى.
و گاهى مذهبه به يكى از قصايد هفتگانه مىگفتند كه از نظر فصاحت و بلاغت
نسبت به سبعهء معلقه در درجهء دوم قرار داشته و مجموع آنها را«مذهبات»
مىنامند.مترجم. [2].العمدة،تأليف ابن رشيق،ج 1،ص 78. [3].عكاظ بازارى بود ميان نخله و طائف و
كلمه عكاظ در لغت به معنى مفاخره است و اجتماع در آن نقطه براى مفاخره،از
آغاز ماه ذى قعده شروع مىشد و تا بيستم آن ادامه داشت.مترجم. [4].شعراء النصرانية،ج 2،ص 640،چاپ بيروت.
اسم الکتاب : مرزهاى اعجاز (فارسي) المؤلف : خوئی، سيد ابوالقاسم الجزء : 1 صفحة : 42