اين مشكلات در جامعه نيز مانند انسانها وجود دارد چرا كه جامعه از
انسانها تشكيل شده است. به عنوان مثال برخى از جوامع گرفتار دهها رذيله اخلاقى
مانند تكبّر، رشوه خوارى، دجل، تبانى، خيانت و سرپيچى از بزرگان و ظلم به ضعيفان و
از هم پاشيدگى خانوادهها هستند.
و حال اينكه ما مىپرسيم: خلق و خوى خوب در اجتماع چه مىباشد؟
جواب جامعهشناسان به اين پرسش اين است كه: ايمان جامعه به اخلاق به
عنوان راه درست زندگى كردن، بنيان و ريشه اصلى خلق و خوى خوب مىباشد.
پس جامعهاى كه از خلق و خوى خوبى برخوردار است، در اصل، جوهره و
اساس اخلاق را دارا مىباشد. و جامعهاى كه فاقد خلق و خوى خوب باشد در اصل اخلاق
را به عنوان راه زندگى كردن نمىبيند وبه اصل و ريشه اخلاق كه خداى متعال به آن
امر كرده است اهتمام نمىورزد.
براى همين است كه اگر با اين جامعه درباره مصاديق و اجزاء اخلاق صحبت
كنيد، و يا آنها را به سوى رفتار سليم سوق دهيد و آنها را از زشتيها بازداريد،
سودى براى آنها نخواهد داشت. چون مشكل ما مشكل اجزاء و مصاديق نيست، بلكه مشكل ما
به همان بىبيند و بارى و مفاسد اخلاقى كه در جامعه است باز مىگردد، لذا تمام
مفاسد اجتماعى را در آن خواهيد يافت.