اسم الکتاب : نمونه هاى ايثار حضرت مسلم(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 22
انداخت، ناگاه مردى را ديد كه بسوى منزل او در حركت است.
- چه كسى هستى و چه ميخواهى؟
- آيا آبى براى آشاميدن دارى؟
به خانه بازگشت تا آبى بياورد و به او بدهد.
آن مرد، آب را نوشيد و پيرزن به خانهاش بازگشت، مجدداً از شدت
نگرانى فراق پسر، در را گشود، آن مرد هنوز در آستانه در خانه ايستاده بود، به وى
گفت آيا آب نوشيدى؟
گفت: آرى ...
به وى گفت: چرا به خانهات نمىروى ..؟
مرد ساكت ماند .. مجدداً آن زن سؤال خود را تكرار كرد، وى هم چنان
ساكت مانده بود. براى سومين بار گفت پناه بخدا اى بنده خدا برخيز، پرودگار تو را
به خانهات سالم بازگرداند. شايسته نيست كه كنار خانهام بنشينى.
مرد برخاست و گفت: اى بنده خدا من در اين ديار، يار و ياورى ندارم،
آيا ثواب و اجرى نمىخواهى، شايد روزى ديگر تو را پاداشى دهم.
گفت: اى بنده خدا تو كيستى؟
پاسخ داد: من مسلم بن عقيل هستم، اين قوم به من خيانت كرده، و
آوارهام كردهاند.
زن در حاليكه از تعجب زبانش باز ايستاده بود، به سختى
گفت: آيا تو مسلم هستى؟
اسم الکتاب : نمونه هاى ايثار حضرت مسلم(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 22