responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : زندگانى باب الحوائج حضرت موسى بن جعفر(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 57

گفتم: نه. گفت: رفتم آب از چاه بيرون بياورم تا وضو بگيرم. چون دلو را بيرون آوردم پر از نجاست بود، حال آنكه ما آرد خود را با همين آب خمير مى‌كرديم، از اين رو نانهاى خود را دور افكنديم و لباسهاى خود را آب كشيديم و اين امر موجب‌شد كه دير به مسجد بيايم و اينك خانه‌اى كرايه كردم و اثاثيه خويش را بدانجا بردم. در خانه جز يك كنيز كسى ديگرى نمانده‌است، همين حالا مى‌روم و او را مى‌آورم.

گفتم: خدا به تو بركت دهد. سپس جدا شديم. چون سپيده دميد براى رفتن به مسجد از خانه‌هاى خود بيرون آمديم. او گفت: آيا مى‌دانى امشب چه حادثه‌اى روى داد؟ گفتم: نه. گفت: به خدا هر دو طبقه خانه‌ام ويران و زيرورو شد. [1]

بدين سان امام از نصيحت و راهنمايى ياران خود حتّى در مسائل جزيى زندگى دريغ نمى‌كرد اگر چه همين مسأله جزيى در ارتباط با فرد مؤمن بسيار مهم و حساس بود. در واقعه ديگرى مى‌بينيم كه امام يكى از ياران خود را در يك مسأله تجارى كه آن هم امرى جزيى بود، راهنمايى مى‌كند. اين شواهد نشان مى‌دهد كه آن‌حضرت از توجّه و اهتمام به امور مسلمانان غافل نبوده است.

از حسن بن على بن نعمان از عثمان بن عيسى روايت شده است كه گفت: امام موسى بن جعفر عليهما السلام سحر گاه روزى وارد مدينه مى شد كه ابراهيم بن عبدالحميد را كه به سمت قبا مى‌رفت، ديد و از او پرسيد:


[1] - بحارالانوار، ج 48، ص 45- 46.

اسم الکتاب : زندگانى باب الحوائج حضرت موسى بن جعفر(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 57
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست