اسم الکتاب : زندگانى باب الحوائج حضرت موسى بن جعفر(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 37
زير نظر داشتند، زيرا كابوس هوادارى وزيران هارون از امام بر حق،
حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام، شبانه روز او را عذاب مىداد، امّا دانش الهى
ائمه اهل بيت اجازه نمىداد كه هارون جرمى را در حق على بن يقطين ثابت كند. از
طرفى انضباط على بن يقطين و شدّت پاى بندى او به اوامر فرماندهى فرصتهاى بسيارى را
از هارون، در اين باره سلب مىكرد. از جمله اين فرصتها همين جريان «جُبّه» است كه
در زير به شرح آن مىپردازيم:
ابراهيم بن حسن راشد از ابن يقطين نقل كرده است كه گفت: پيش هارون
الرشيد بودم كه هداياى پادشاه روم را برايش آوردند. در ميان اين هدايا جُبّه سياه
و ابريشمين و طلا بافتى نيز بود كه از آن بهتر، چيزى نديده بودم. بدان جُبّه
مىنگريستم و هارون هم آن را به من بخشيد و من نيز آن را خدمت ابو ابراهيم (امام
كاظم عليه السلام) فرستادم 9 ماه از اين ماجرا گذشت. روزى بعد از آنكه با هارون
ناهار خوردم از پيش او برگشتم.
چون وارد خانه شدم پيشكارم كه جامهام را با بقچهاى روى دست گرفته
بود نامهاى را كه مُهر آن هنوز خشك نشده بود، جلو آورد و گفت: مردى همين حالا
اينها را به من داد و گفت: زمانى كه مولايت به خانه آمد اينها را به او بده. مُهر
نامه را شكستم و ديدم كه نامه از سرورم امام موسى كاظم عليه السلام است. در آن
نامه نوشته شده بود: اينك زمانى است كه تو به اين جُبّه نيازمندى لذا آن را برايت
فرستادم چون گوشه بقچه را كنار زدم، همان جُبّه را ديدم و شناختم. در همين اثنا
خدمتكار هارون، بدون كسب اجازه بر من وارد شد و گفت:
اسم الکتاب : زندگانى باب الحوائج حضرت موسى بن جعفر(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 37