اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 426
ابو سفيان وقتى از اين بابت مطمئن شد، خطاب به حاضران گفت:
حكومت را مانند توپ بين خود دست به دست بگردانيد. پس سوگند به كسى كه
ابو سفيان به او سوگند مىخورد نه بهشتى وجود دارد و نه دوزخى.
همه حاضران به او گوش فرا داشتند و سخنانش را به گوش سپردند. در آن
مجلس كسى جز امير مؤمنان على عليه السلام بر او اعتراض نكرد. اميرمؤمنان او را به
خاطر آشكار داشتن كفرش مورد نكوهش قرار داد. امّا ابو سفيان زبان به پوزش گشود و
گفت: من گناهى ندارم بلكه فريب سخن مردى را خوردم كه گفت در اين مجلس غريبهاى
حضور ندارد و گرنه از عاقبت انديشى به دور بود كه من آشكارا چنين سخنانى بگويم.
اين مجلس به پايان رسيد و آن جمع پراكنده شدند. امّا با اين وجود اين
مجلس تأثير بزرگى در آينده اوضاع سياسى مسلمانان گذارد.
آرى سخنان ابو سفيان از توطئهاى قديمى پرده برداشت و نخست حزب حاكم
اموى و سپس هر كس كه خواهان دستيابى به قدرت بود و مىخواست به خاطر كينهها و
دشمنيهاى گذشته، نهادهاى اسلامى را از ميان ببرد، بدان جامه تحقيق پوشاند.
هدف از موروثى كردن خلافت، تسلّط بر حكومت بود تا پس از آن بتوانند
هر كار كه خواستند، انجام دهند.
ابو سفيان و ديگر همفكرانش، در اين راه هر مشكلى را آسان و هر زشتى
را زيبا جلوه مىدادند چرا كه آنان به بهشت و دوزخى باور نداشتند و به پيامبر صلى
الله عليه و آله و جانشين او بى اعتنا بودند. هيچ باك نداشتند اگر آرمان مقدّس و
شريفى لكه دار و آلوده مىشد و يا از فردى خوشنام به بدى ياد مىشد. زيرا فرا روى
آنان آيندهاى بود كه استفاده از هر وسيلهاى را در جهت رسيدن بدان، براى ايشان
توجيه مىكرد و حتى وسايلى كه براى نيل به اين هدف به كار گرفته مىشد
اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 426