اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 111
حضرت را در آرامگاهش نهاديم. پس چه كسى از مردگان و زندگان، به
آنحضرت، از من سزاوارتر است؟! [1]
امّا درهمين موقعيّت عدّهاى در انديشه ايجاد انقلاب و دگرگونى
بودند. سه خط عمده پس از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله، بر نقشه سياسى جزيرة
العرب آشكارا به چشم مىخورد.
نخست: خط امام على عليه السلام كه عدّه بسيارى از انصار
و نيز برخى از مهاجران با وى همراه بودند.
دوّم: خط ساير مهاجران و پارهاى از انصار بويژه قبيله
خزرج.
سوّم: حزب امويها به رهبرى ابو سفيان.
با وجود آنكه خط سوّم، خطى مطرود به شمار مىآمد و هنوز خاطرات
جنگهاى بدر و احُد و كردار سران اين خط در يادهاى مسلمانان زنده بود مىتوان چنين
نتيجه گرفت كه اين خط جرأت نمىكرده تا خود را به عنوان يك نيروى سياسى در جامعه
مطرح كند. امّا پراكنده بودن عوامل و ايادى آن در جزيرة العرب و نيز برخوردارى از
تجربههاى فراوان رهبرى و در اختيار داشتن بسيارى از مردان قوى و مقتدر و ثروتهاى
بسيار، عواملى بود كه همواره اين خط را در هر تصميمگيرى سياسى براى جامعه به
عنوان يك جريان پشت پرده درنظر جلوه مىداد. اين خط صاحب بيشترين نيروى فشار در
تمام رويدادها بود.
هر پژوهشگر تاريخ بخوبى درمىيابد كه هر نيروى سياسى كه با خط
ابوسفيان همگام و همپيمان مىشد، مىتوانست براحتى سر رشته امور را در دست خود
گيرد. ابو سفيان درآغاز كوشيد با امام على همپيمان گردد امّا