- 1- مكتب افلاطون و نقد آن‌

مكتب فيثاغورس و افلاطون‌

سه ارزش بنيادين در فلسفه فيثاغورس يافت مى‌شود: پاكى (يا عبادت پيشگى)، بزرگداشت هميارى و مسؤوليت مشترك (يا خويشتن دارى) و عدالت (عدالت همان برابرى است، و اعتدال همان ملاك و مقياس است).

طرفداران اين مكتب اعتقاد دارند كه كتاب آفرينش به زبان رياضى نوشته شده و روح بايد خود را به سوى هماهنگى با آن تعالى بخشد، و هرگز نخواهد توانست جز با پاكى و عبادت پيشگى به اين جايگاه دست يابد.

مكتب فيثاغورس تأثير شگرفى بر سقراط، افلاطون و سپس ارسطو نهاد و فلسفه در طول تاريخ پر پهنه خود در پرتو وجود آنها رنگ و لعاب خاصّ مكتب فيثاغورس را گرفت. به نظر مى‌رسد اين مكتب، آميزه‌اى از تعاليم دينى و انديشه‌هاى بشرى است و شايد همين آميختگى، راز و مرز پايندگى آن باشد.

به هر روى بايد اين مكتب را در ادامه آن در ميان فلاسفه بعد بررسى كرد. انديشه‌هاى اين مكتب در افلاطون نفوذ كرد، امّا سقراط كه- براساس آنچه از محاورات افلاطون پيداست- تأثير استاد را بر افلاطون داشت، افلاطون «ارزش علم» و تأثير آن بر اخلاق را از طريق انديشه «اخلاق، علم است» از او اقتباس كرد.

گريگوار درباره سقراط مى‌گويد: سقراط كه ما او را تنها از خلال محاورات افلاطون مى‌شناسيم همان كسى است كه بدون هيچ گونه ترديدى، افلاطون انديشه‌