اسم الکتاب : اصول حكمت اسلامى و ديدگاه هاى فلسفه بشرى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 84
كه «علم» پرتوى از پرتوهاى اين نور است، چنانكه ايمان، اراده و قدرت
نيز پرتوهايى از آن هستند. براين اساس علم، بدور از عقل نيست، زيرا هردو يك چيز
هستند و نورى كه ظلم را براى انسان زشت مىشمارد همان عقل است، بلكه مىتوان گفت
آن چيزى نيست مگر علم به زشتى ظلم. و نيز عاملى كه اجتماع نقيضين را براى انسان
محال مىشمارد همان عقل است، يا مىتوان گفت: علم به محال بودن اجتماع نقيضين. اگر
چه در اين جا تعبير، متفاوت است، ولى قصد، انديشه و نور، يكى هستند. «نورى» كه
انسان را از اشتباهات و لغزشها حفظ مىكند همان «عقل» هست. پيامبر اكرم صلى الله
عليه و آله مىفرمايد: «عقل،
نگهدارنده انسان از جهل است. [1]»
امّا چگونهعقل، دانسته مىشود؟ ويا به ديگر سخن، شخص چگونه در
مىيابد كه عاقل است يا نَه؟ آيا مىتوان با به كارگيرى اشعه ليزر و يا ابزار
آزمايشگاهى اعم از تجزيه خون و جز آن كه در دانش نوين مطرح است به پاسخ اين پرسش
رسيد؟
ما معتقديم كه عقل نشانههايى دارد. هنگامى كه آدمى، انسان صادقىاست
و به وعده خود وفا مىكند و نيكى به جاى مىآورَد و بدى را كنار مىنهد عاقل خواهد
بود و در غير اين صورت خير. بنابراين نشانههاى عقل حكايت از وجود عقل دارند،
چنانكه نشانههاى علم، دليل وجود علم هستند و دليل ديگرى جز آن در كار نيست. همان
گونه كه ما نمىتوانيم علم را بدور از نشانههاى آن توصيف كنيم عقل را نيز
نمىتوانيم با چشمپوشى از نشانههايش تعريف كنيم. پيامبر اكرم صلى الله عليه و
آله وامامان معصوم عليه السلام عقل را در پرتو نشانهها، دلايل و علامات آن به ما
مىشناسانند و ما هر گاه در نشانههاى عقل و علم، ژرف بينديشيم هر دو را
درمىيابيم و هرگاه علم را دريافتيم پديدههاى بسيارى را در مىيابيم كه به خواست
خدا آنها را بيان خواهيم كرد.