اسم الکتاب : اصول حكمت اسلامى و ديدگاه هاى فلسفه بشرى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 242
علم خداوندى مرز ندارد
بدون ترديد پيش از اين مراحل مرحلهاى وجود دارد كه همان مرحله علم
خداوندى است؛ علم قديمى كه نه تنها از ذات خداوند جدا نمىشود، بلكه همان ذات
اوست.
به امام كاظم عليه السلام عرض شد: چگونه خدا را دانست؟ فرمود: «خدا
دانست و مشيت نمود، اراده كرد و مقدر فرمود، قضا و امضاء (اجرا) كرد. پس آنچه را
قضاى او بدان تعلّق گرفت اجرا كرد و آنچه را مقدر كرد قضايش بدان تعلّق گرفت و
آنچه را اراده فرمود مقدر كرد. پس مشيت به واسطه علم او بوده است، و اراده با مشيت
او تقدير با اراده او، قضا با تقدير او و سرانجام، امضاء با قضاى اوست.
پس علم با مشيت مقدم است و مشيت در مرحله دوم قرار دارد و اراده در
مرحله سوم و تقدير قبل از قضاست و قضا همان امضا و اجراء است. خداوند تبارك و
تعالى در آنچه مىداند هرگاه بخواهد «بداء» حاصل مىفرمايد و نيز در آنچه در تقدير
اشياء اراده فرموده است، بداء پيش مىآورَد، مگر هنگامى كه قضا را امضاء كند كه
ديگر بدايى در كار نيست... خداوند با علم پيش از به وجود آمدن پديدهها بر آنها
آگاهى يافت، با مشيّت ويژگيها و حدود آنها را شناخت و پيش از ظاهر كردنشان
ايجادشان نمود و با اراده، رنگ، ويژگيها و حدود، آنها را از يكديگر جدا كرد و با
تقدير توشه آنها را مقدر فرمود و آغاز و انجام آن را بشناساند و جاى آنها را با
قضا براى مردم آشكار كرد و با امضاء، دلايل آن را توضيح نمود و پرده از چگونگى امر
برداشت. اين تقدير خداوند عزيز و آگاه است. [1]»
آنچه در اين مقام شرح و تفصيل آن را مىرسد همين است كه بگوئيم علم
خداوندى مسألهاى است متفاوت با قدر و قضا، زيرا علم خدا عين ذات قدسى