«گفت: اى قوم! به من بگوييد، هرگاه من دليل آشكارى از پروردگارم
داشته باشم، و رزق (موهبت) خوبى به
من داده باشد (آيا مىتوانم بر خلاف فرمان او رفتار كنم؟
من هرگز نمىخواهم چيزى كه شما را از آن باز مىدارم، خودم مرتكب شوم. من جز
اصلاح- تا آنجا كه توانايى دارم- نمىخواهم و توفيق من، جز به خدا نيست. بر او
توكّل كردم و به سوى او باز مىگردم.»
پ- بدين ترتيب پيامبران عليهم السلام، هرگاه كه با مصيبتهاى ضعف و
فتنهها روبرو مىشدند، پس از اندك زمانى به سرزمين ايمانى باز مىگشتند، آنجا كه
آسايش و آرامش و استقرارى همراه با ارجمندى احساس مىكنند. خداوند مىفرمايد:
«و داود دانست كه او را آزمودهايم پس از پروردگارش آمرزش خواست و
به سجده افتاد و به سوى او بازگشت.»
ت- اين بازگشت در ميان پيامبران، به طلب آمرزش و استغفار در ميان
مؤمنان شبيه است، آنجا كه اندكى پس از گناه از خداى خويش استغفار و طلب آمرزش
مىكنند. خداوند مىفرمايد:
«و آن كسانى كه چون مرتكب كارى زشت شوند يا به خود ستمى كنند، خدا
را ياد مىكنند و براى گناهان خويش آمرزش مىخواهند و كيست جز خدا كه گناهان را
بيامرزد؟ و چون به زشتى گناه آگاهند در آنچه مىكردند پاى نفشرند.»
ث- طلب آمرزش پس از گناه، غفران و رحمت به همراه مىآورد، چه آن حالتى
كه پس از توبه بر دل، عارض مىشود و موجب مىشود آدمى احساس عبوديت و زارى به
درگاه خداوند كند، از والاترين عوامل جلب رحمت الهى است.