«و پروردگارتان اعلام كرد كه اگر مرا سپاس گوئيد بر نعمت شما
مىافزايم و اگر كفران كنيد بدانيد كه عذاب من سخت است.»
در روايتى از امام زين العابدين عليه السلام رسيده است كه به يكى از
فرزندان خود فرمود:
«فرزندم! هركس به تو نيكى كرد، شكر خداى را به جاى آور و بر كسى
كه از تو سپاس گزارد نيكى كن كه هرگاه شكر كنى نعمت از ميان نمىرود و هرگاه كفر
ورزى نعمتى باقى نمىماند و شاكر با شكر خود، سعادتمندتر از خود نعمتى مىگردد كه
شكر بدان واجب شده است. آنگاه حضرت عليه السلام آيه را تلاوت فرمود:
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ.
[2]»
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
«خداوند نعمتى بر بندهاى ارمغان نكرد كه شخص آن را با قلبش
دريابد و خداى را آشكارا با زبانش سپاس گويد، مگر آن كه- پس از تمام شدن كلامش-
دستور نعمت بيشترى را صادر فرمود. [3]»
ت- به نظر مىرسد كه مقابله ميان دو واژه شكر و كفر به معناى اخصّ كلمه
كفر يعنى عدم شكر است، و اين براساس آن است كه كفر به معناى انكار نعمتهاى الهى
است، زيرا آدمى گاهى همه نعمتها را انكار مىكند و در نتيجه خداوند را انكار كرده
است و براين اساس، كافر خواهد بود (به معناى معروف كفر)، و گاهى يكى از نعمتهاى
خدا را به شيوهاى خاصّ، انكار مىكند حال يا انكار عملى يا انكار نظرى، يا انكار
كلامى. به هر حال به قدر اين انكار، شخص نسبت به آن نعمت، كافر گشته است چنانكه به
قدر اعتراف قلبى، زبانى و عملى به نعمتها، شخص مؤمن مىباشد. خداوند مىفرمايد: