اسم الکتاب : ايمان زيربناى شريعت المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 101
رسالتهاى الهى پيروى مىكنيم، زيرا ما را به سوى حق ره مىنمايند.
راهى كه مىبايست آن را براى رسيدن به حق پيمود ضرورتاً بايد راهى بر حق و علم
مدار باشد تا ما را به مقصود رساند و به همين سبب در اين زمينه، پندار سودى ندارد
واز حق چيزى را افاده نمىكند.
دو- محوريّت حق:
ايمان بايد نسبت به حق باشد و حق همان محور ايمان است و مفهوم ايمان
همان تسليم در برابر حق است. در نقطه مقابل حق، هوى و هوس قرار دارد.
پس انسان هنگامى كه ايمان مىآورد در واقع تسليم چيزى گشته، هستىمند
كه همان حق و واقعيّت مىباشد، ولى هنگامى كه ايمان نمىآورد- هنگامى كه كفر
مىورزد- در حقيقت از هوى و هوسش پيروى كرده است، يعنى از نفس و اوامر نفسانى اعمّ
از وسوسه، گمانه، پندار، بهتان، خيالپردازى و نظاير آن دنباله روى كرده است.
بنابراين، اين است همان تفاوت عميق ميان ايمان و عدم ايمان (كفر)،
مؤمن از حق پيروى مىكند- يعنى از آنچه خارج از ذات او و بيرون از منِ اوست پيروى
مىكند- در حالى كه كافر از من، ذات، هوى و هوسش پيروى مىكند. اينها تعابير
گوناگونى هستند، ليكن حقيقت واحدى دارند. خداوند مىفرمايد: