«واگر مى ترسيد كه «به هنگام ازدواج با دختران يتيم،» عدالت را
رعايت نكنيد، «از ازدواج با آنان چشم پوشى كنيد و» با زنان پاك «ديگر» ازدواج
نماييد، دو يا سه يا چهار همسر؛ واگر مى ترسيد عدالت را «درباره همسران متعدد»
رعايت نكنيد، تنها يك هسمر بگيريد، ويا از زنان كه مالك آنهاييد استفاده كنيد. اين
كار، از ظلم وستم بهتر جلوگيرى مى كند.»
دين براى پاسداشت منافع يتيمان پس از وفات پدرانشان تعدد همسر را
تشريع نمود، ومعيار آن هم بر قرار كردن عدالت است ميان همسران واگر مردى نتوانست
چنين كند بايد به يك زن بسنده كند كهاين به دادگرى نزديكتر است تا به زن ستم
نكند، وآن قدر زن گرد خود جمع آورى نكند كه نتواند حقوقشان را ادا كند.
«ومهر زنان را با «بطور كامل» بعنوان يك بدهى «يا عطيه،» به آنان
بپردازيد؛ «ولى» اگر آنها چيزى از آن را با رضايت خاطر به شما ببخشند، حلال وگوارا
مصرف كنيد.»
از اين آيه به دست مىآيد كه نشانه صداقت مرد در عقد ازدواج همان
مهرى است كه چونان هديهاى به همسرش مىدهد، وجايزنيست آن را باز ستاند مگر با
خشنودى همسرش، كه خود دلالت برمودت ميان آن دو دارد، وتنها در اين حالت است كه مرد
با گوارايى مهر را مىخورد، زيرا مالى است حلال وبيانى است از وفادارى زن نسبت به
شوهرش.
«ومردان وزنان بى همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان
وكنيزانصالح ودرستكارتان را؛ اگر فقير وتنگدست باشند، خداوند از فضلخود آنان را
بى نياز مىسازد؛ خداوند گشايش دهنده وآگاه است.»