2- اگر معروف، مستحب و منكر، مكروه باشد، امر و نهى هم مستحب خواهد
بود.
3- امر و نهى بر هر مرد و زن مسلمان واجب است ولى وجوب آن كفائى است،
يعنى اگر برخى آن را برپاداشتند، از ديگران ساقطمىگردد واگر همه ترك كردند، همه
گنهكار خواهند بود.
4- اگر انجام امر و نهى اقتضا كند كه گروهى از مسلمانان به طور جمعى
بايد اقدام كنند، اگر مشقّت نداشته باشد بر همه آن جمعواجب است و اگر كسى كه وجود
و حضور او ضرورى است، امتناع ورزد و از شركت در انجام اين فريضه شانه خالى كند، او
گناهكرده، و وجوب از بقيّه ساقط است.
5- آماده كردن ابزار و وسايل لازم در انجام امر و نهى، به قدر توان
واجب كفايى است،
به عنوان مثال اگر امر به معروف مستلزم اين باشد كه مسافتى را بايد
طى كند، واجب است هر چند با صرف مال، اين كار را انجامدهد و همچنين اگر امر و نهى
به خط تلفن يا بلندگو يا پلاكارد يا مقدّمات نزديك ديگر احتياج داشته باشد، كه
اعتنا نكردن به آنها، اعتنا نكردن به واجب شمرده مىشود، تهيه همه اين مقدّمات، بر
مسلمين واجب كفايى است.
6- امّا مقدّمات دور كه اعتنا نكردن به آنها بىاعتنايى به واجب
شمرده نمىشود، مانند تأسيس راديو يا روزنامه يا نهادهاىتربيتى، يا فرهنگى يا
تبليغاتى، واجب بودن آنها به عنوان مقدّمه انجام فريضه مورد ترديد است ولى احوط
وجوب است.
7- از نصوص و ادلّه اين باب روشن مىگردد كه هدف اصلى از فريضه امر و
نهى، برپاداشتن معروف و از بين بردن منكر است. بنابراين تا زمانى كه منكر پا برجا
و معروف تعطيل باشد، وجوب امر و نهى هم در صورت وجود شرايط آن- كه در آينده ذكر
مىشود- ساقط نمىشود، و لذا اگر رفيق من كسى را امر به معروف كرد ولى او انجام
نداد و من احتمال مىدهم كه شايد با امر من اصلاح شود، بنابر اظهر بر من نيز واجب
مىشود كه او را امر به معروف كنم و همچنين در مورد نهى از منكر.
8- ارشاد شخص جاهل و آگاه نمودن او در زمينه معروف و منكر، هر چند
جاهل قاصر هم باشد، امر به معروف و نهى از منكرحساب مىشود.
9- وجوب اين دو فريضه در مورد بستگان و نزديكان، شديدتر ومؤكّدتر
است، زيرا خداوند مىفرمايد: