4- اگر اسير، مسلمان شد، كشته نمىشود ولى ساير احكام اسارت از او
ساقط نمىگردد.
5- براى اسير بايد خوراكى و آشاميدنى داده شود و همه حقوق او مراعات
گردد، زيرا اسلام، اسير را يك انسان قابل اصلاح مىداندو دراين رابطه اسلام از همه
دنيا، پيشگام بوده است.
6- اگر دولت اسلامى، پيمانهاى بين المللى درباره اسيران جنگى را امضا
كرده باشد، بايدبه آنها مقيّد و متعهّد باشد همانطور كه به ساير قراردادها و
پيمانها متعهّد و پايبند است.
7- پيمانهاى بين المللى كسى را اسير جنگى مىشناسد كه جنگجوى نظامى
باشد كه تسليم شده است چه سرباز وظيفه باشد ياسرباز احتياط يا داوطلب و يا از
نيروهاى ويژه و كماندو، امّا جاسوسان دشمن، اسير جنگى محسوب نمىشوند.
اين پيمانها، دولت مربوطه را نسبت به حيات اسيران و حمايت آنان از
خطرات و اذيّت و آزار مردم، مسؤول مىشناسد و استفادهاز آنان را در كارهاى نظامى
ممنوع مىداند ولى اجازه مىدهد كه در امور غيرنظامى آنان را مجبور به كار سازند.
همچنين اين پيمانهاباز گرداندن اسيران رابه كشورشان بعداز ختم جنگ، لازم و واجب
مىشمارد.
براساس مفاد اين قراردادها، صليب سرخ جهانى و كشورهاى بيطرف، بين دو
طرف جنگ در مسايل اسيران ميانجى هستند. بندهاى ديگرى نيز دراين پيمانها وجود دارد
كه از ذكر آنها صرف نظر مىكنيم، و اگر دولت اسلامى اين قراردادها را امضا كرده
باشد، ملزم به اجراى آن مىباشد.
8- دولت اسلامى در صورتى اين معاهدات را امضا مىكند كه داراى منافع
و مصالح عاليهاى باشد از قبيل: حمايت از اسيرانمسلمان در نزد دشمن يا حفظ اعتبار
اسلام و مسلمانان در جهان يا مصالح ديگر.
9- جنگجويان مسلمان، تنها شهدا و مردگان خود را دفن مىكنند، نه
كشتههاى دشمن را، ودر صورت اشتباه بايد از امارات وعلايم مفيد اطمينان كمك
بگيرند، و در صورتيكه امارهاى وجود نداشته باشد، همه دفن مىشوند.
غنايم جنگى
1- غنيمت جنگى، چيزهايى است كه ارتش اسلام از طريق قهر وغلبه، بر
آنها استيلا يافتهاند از قبيل: اسلحه، پادگانها، مهمّاتجنگى و هر نوع امكاناتى
كه به جنگ مربوط شود.
2- اگر دولت اسلامى قراردادهاى بين المللى ويژه جنگ را امضا كرده
باشد كه اموال خصوصى و پست را جزء غنايم جنگىنمىداند، بايد مطابق آنها عمل كند و
به عهد خود وفادار بماند.
3- غنايم، بعداز خارج كردن خمس و هزينههاى حمل و نقل ونگهدارى و
غيره، ملك ارتش است، ولى متولّى و متصدّى امورآن، به حسب مصالح عاليه، دولت
مىباشد، و اگر دو طرف