2- قرار دادن شىء مجهول به عنوان پاداش مانند قسمتى از غنايم
دارالحرب هم جايز است، و گاهى هم منفعت چيزى مثل محصولات اراضى مفتوحه براى مدّتى
به عنوان مزد يا پاداش در نظر گرفته مىشود.
3- اگر مزد يا جايزه در نزد جاعل (پاداش دهنده) موجود باشد و به فتح
و پيروزى بستگى نداشته باشد به محض اينكهشخص عامل به آن كار اقدام كند، مستحقّ آن
مزد مىشود، پس اگر فرمانده بگويد: كسى كه مرا به شكاف اين قلعه (راه نفوذ وورود)
راهنمايى كند، هزار دينار به او مىدهم، بر او واجب است كه اين مبلغ را فوراً
پرداخت كند براى كسى كه او را راهنمايىكرده است، امّا اگر آن مزد در مال دشمن
قرار داشته باشد، مثل بعضى از غنايم جنگى، بعداز تحقّق فتح و پيروزى، مستحقّ
آنمىشود، امّا اگر جاعل به آن مالى كه پاداش قرار داده شده اصلًا دست نيابد مثل
اينكه مسلمانان با دشمن مصالحه كردند و غنيمتى دركار نبود، بر فرمانده است كه شخص
عامل را راضى كند يا از اشخاص عادلى، بخواهد كه داورى كنند تا مقدار حق او را
تشخيص بدهندو پرداخت شود.
احكام اسيران جنگى
1- فقها گفتهاند: دشمنى كه در جنگ شركت كرده و در ميدان جنگ اسير
مىشود، حكم او كشتن است. برخى ديگر از فقهاگفتهاند: امر او مربوط به امام است،
پس اگر خواست او را به قتل برساند يا زنده نگه دارد.
2- بعداز پايان يافتن جنگ، امام اختيار دارد كه اسير را بدون فديه و
غرامت، يا با فديهو غرامت آزاد كند، طبق آنچه در آيه 4 سوره محمّد آمده است:
«و هنگاميكه با كافران در ميدان جنگ روبرو شديد، گردنهايشان را
بزنيد تا به اندازه كافى دشمن را درهم بكوبيد دراين هنگاماسيران را محكم ببنديد
پس يا بر آنان منّت گذاريد و آزادشان كنيد يا در برابر آزادى از آنان فديه و غرامت
بگيريد تا جنگ بار خود را بر زمينگذارد. و اگر خدا مىخواست خودش آنها را مجازات
مىكرد امّا مىخواهد بعضى از شما را با بعضى ديگر آزمايش نمايد و كسانيكه در
راهخدا كشته شدند خداوند هرگز اعمالشان را از بين نمىبرد.»
البتّه در حديث شريف راه ديگرى يعنى برده گرفتن اسيران نيز وارد شده
است.
3- زنان و كودكان كشته نمىشوند، بلكه به گفته فقها به بردگى گرفته
مىشوند.