ساير راههاى عقلائى كه عقل به شكهاى مخالف آن، اعتنا نمىكند مانند:
شياع و شهرتمفيد اطمينان، آثار و علايم برخورد با نجاست، شهادت اهل خبره كه موجب
اطمينان و وثوقمىشود و مانند آنها همگى از شيوههاى عقلائى براى كشف و اثبات
حقيقت و از آن جملهطهارت ونجاست مىباشد.
اين مسأله فروعى دارد كه بيان مىشود:
1- با گمان و تصوّر و وسوسههاى شيطانى، اگرچه كسى به وسيله آنها قطع
هم پيدا كند، نجاست ثابت نمىشود، زيرا آنها از راههاى عقلائى نيست بلكه از
القائات شيطان است و درچنين مواردى احتياط كردن كراهت دارد زيرا شائبه وسوسههاى
شيطانى وجود دارد.
2- از شهادت دو نفر عادل (بيّنه) بايد از نظر عرف اطمينان حاصل شود
امّا اگرعكس قضيه تحقّق يابد شهادت دو عادل نيز اعتبار خود را از دست مىدهد، مثل
اينكه از نظرعقلا، شبهه قوى وجود داشته باشد كه موجب حصول اطمينان به خطاى دو عادل
شود. امّا درصورت شكدر صحّت شهادت دو عادل، نبايد احتياط ترك گردد.
3- اگر موضوع دو شهادت، متعدّد باشد، مثل اينكه يكى از دو شاهد،
شهادت بدهد كهقطرهاى بول در ظرف افتاده است و ديگرى شهادت بدهد كه خون در ظرف
افتاده است، شهادت دو عادل (بيّنه) تحقّق نمىيابد بلكه از مصاديق خبر ثقه است كه
قبلًا گفتهشد كه قابل قبول مىباشد.
4- شهادت دادن به طور اجمالى نيز كفايت مىكند مثل اينكه هر دو شاهد
بگويند: يكىازدوظرف نجساست، كه دراين صورت بايد از هر دوظرف اجتناب شود، امّا در
صورتيكهيكى از دو شاهد به طور اجمالى و ديگرى به طور تعيينى شهادت دهد
بنابراحتياط واجببايداز هردوظرف اجتناب شود مگر اينكهاز قراين احراز شود
كههردوشاهد بر يك موضوعگواهى مىدهند كه دراين صورتاز ظرف معيّن اجتناب شود ولى
بنابر احتياط مستحب بايد ازهر دو ظرف اجتناب گردد.
5- اگر يكى از دو شاهد شهادت بدهد كه الآن نجاست وجود دارد و ديگرى
شهادت بدهدكه نجاست در گذشته وجود داشته است، يا هر دو شهادت بدهند كه نجاست
درگذشته وجودداشته است، آنچه از ادلّه استفاده مىشود، شهادت دو عادل يا بيّنه
ثابت مىگردد، امّا اگر هردو شاهدبه دو نجاست شهادت دهند، يا يكى از آن دو گفته
ديگرى را نفى كند مثل اينكه اوّلى بگويد كهنجس بوده وسپس پاك شده است و دوّمى
بگويد كه الآن نجس است، دراين صورت بيّنه تحقّقنمىيابد. البتّه به عنوان خبر
واحد ثقه، سخن هر دو قابل قبول مىباشد.
6- اگر يك چيز بصورت متناوب در اختيار دو يا چند نفر باشد يا فعلًا
در اختيار دو ياچند