20- اگر نمازگزار نتواند ركوع را مطابق باشرايط ياد شده به طور كامل
بجاآورد، بايد آن مقدار را كه در توان دارد، هرچندباتكيه برعصا ياديوار ياشخص ديگر
انجام دهد وبه ركوع نشسته منتقل نشود مگر اينكه از ركوع ايستاده، كاملًا ناتوان
باشد.
21- اگر از ركوع ايستاده باهمه اشكال واقسام آن عاجز شد، نشسته ركوع
كند واحتياط اين است كه نماز ديگرى هم ايستادهبخواند وبراى ركوع آن باسر اشاره
نمايد. اما اگر از ركوع نشسته نيز عاجز شد، در حاليكه ايستاده است باسر براى ركوع
اشاره كند، واگر از اشاره باسر هم عاجز بود باهردو چشم اشاره كند به اين ترتيب كه
بجاى خم شدن براى ركوع، چشمانش را ببندد وذكر واجبرابخواند، سپس به قصد بلند شدن
از ركوع، چشمانش را بگشايد واگر حتى از همين حركت هم عاجز بود، در قلب نيت ركوع
كندوذكر واجب آن را بازبانش قرائت نمايد.
22- اگر امر داير شود بين اينكه باخم شدن اندك، ركوع نشسته انجام دهد
يااينكه ايستاده نماز بخواند وبراى ركوع فقط اشارهكند، بايد ديد كه اگر به آن خم
شدنِ اندكِ نشسته، در عرف ركوع گفته مىشود، به همان اكتفاكند واگر در عرف، ركوع
ناميدهنمىشود، بعيد نيست كه نماز ايستاده با اشاره به ركوع، مقدم باشد، واحتياط
اين است كه دو نماز بخواند: يكى ايستاده با اشاره براىركوع، وديگرى با ركوع
نشسته.
23- شرط تحقق ركوع نشسته اين است كه به قدرى خم شود كه صورتش مقابل
زانوها برسد يا به گونهاى باشد كه در عرف ركوعنشسته گفته شود كه گاهى به كمتر از
آن مقدار هم تحقق مىيابد، اما بهتر است به قدرى خم شود كه صورت نزديك جاى
سجدهبرسد.
چند مسأله:
1- كم وزياد كردن ركوع نشسته، باطل كننده نماز است، ركوع اشارهاى هم
از باب احتياط همين حكم را دارد.
2- در تحقق ركوع لازم است كه خم شدن به قصد ركوع انجام شده باشد، اما
اگر او به جهت غرض ديگرى مانند گذاشتن چيزى برروى زمين يا دفع آزار حيوانى مضرّ
يامانند آن خم شده باشد، اين خم شدن ركوع محسوب نمىشود بلكه بايد قيام كند واز نو
خم شود وآن، ركوع اضافى شمرده نمىشود.
3- اگر ركوع را فراموش كرد ومستقيماً براى سجده به سوى زمين رفت، اما
قبل از اينكه سجده كند يا در اثناى سجده اوّل يا بعد ازنشستن از سجده اول وقبل از
رفتن به سجده دوم