اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 369
«برو و مقابل آن مرد بايست تا به ما تعرّض نكند.» حسان گفت:
«تو خوب مىدانى كه كار من نيست!»
صفيّه خودش دست بهكار شد، سلاحى برداشت و يهودى را كشت. بعد به حسان
گفت:
«برو سازوبرگ وسلاح آن مرد بردار!» حسان از جسد مُرده هم مىترسيد و
اين كار را هم قبول نكرد و انجام نداد.[1]
با اين پيشزمينه كه در مورد شاعران وجود دارد، سزاوار نيست بگوييم
پيغمبرى كه براى اصلاح جامعه آمده و خود هم سمبل اصلاح است، فردى شاعر و شعرگوست.
انْ هُوَ الّا ذِكرٌ و قُرآنٌ مُبين.
ذكر يعنى حقايقى كه در فطرت انسان نهاده شده و وجدان انسانى هم آن را
پذيرفته است. اين حقايق وجدانها را بيدار مىكند. قرآن مبين هم ذكرْ و بيدارگرِ
وجدانهاست. وقتى وجدان انسانى از خواب غفلت بيدار شد، به دنبال عمل مثبت و
خيرخواهى خواهد رفت.
قرآن كتابى است كه برنامهى كامل براى زندگى در تمام جنبهها دارد.
يعنى قرآن اوّل ذكر است، و موعظه و توجيه مىكند، وقتى كه انسان
بيدار شد، برنامه يك زندگى هوشمندانه و عاقلانه را به او مىدهد.
آيهاى در قرآن در بارهى قصاص آمده كه اين موضوع را به گونهاى زيبا
بيان مىكند. خداى متعال در سورهى بقره مىفرمايد:
اين آيه در عين حالى كه مختصر است مضامين بسيار بالايى دارد. همين
آيه را به تمام جهانيان نشان دهيد كه آيا دو كلمه مختصر و مفيد كه قادر باشد تمام
مشكلات قانونى قصاص را حلّ كنيد، مثل اين آيه پيدا مىكنيد. ديگر
[1] -/ بحارالانوار، ج 20، باب غزوة الاحزاب، ص 244، ح 9.