اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 361
عسلْدرمانى!
يكى از نعمتهاى خداوند كه در قرآن هم به آن اشاره شده، عسل مىباشد.
عسل دواى تمامى مرضهاست. دواى تمام مرضها در گُل وجود دارد. زنبور عسل، شيرهى
گلها را مكيده و در هم آميخته و عسل را مىسازد؛ لذاست كه مىگويند عسل براى هر
مرضى فايده دارد. چندى پيش كتابى را كه فرانسوىها در بارهى عسل نوشته بودند،
مطالعه كردم كه در آن تمام مرضها و چگونگى مداواى آن با عسل را نوشته بود؛ به
عنوان نمونه عسل «گل ختمى» براى مرض پوست، عسل «گل گاو زبان» براى درد كليه و ...
در حقيقت خداوند لابراتوارى به نام زنبور عسل آفريده است كه عسل
توليدى او انواع مرضها را درمان مىكند. در قرآن كريم از اين موضوع به
«مُختَلِفٌ الوانُهُ»[1] تعبير شده است؛ زيرا اگر تنها
به گفتنِ تعبير «فيه شفاءٌ» اكتفا مىفرمود، بندگان اشكال
مىكردند كه مرضها متفاوت است و يك دارو نمىتواند همه ى آنها را درمان كند؛ پس
«مختلفٌ الوانه» دليل بر تفاوتِ عسَلهاست.
خداى متعال هم در اين آيه مقصودش اين است كه خود قرآن و آياتش زيبا و
چون عسل شيرين است؛ اما قرآن را براى اين نخوانيد؛ زيرا پيغمبرى برايتان
فرستادهايم كه در تلاش است تا شما را هدايت كرده، از آتش جهنم نجات دهد. چنين
پيغمبرى سزاوار تهمتِ شعرگويى و شاعر بودن نيست.
كسانى شاعرند كه كلماتى را از خيال خود به هم وصل كنند و بدون اينكه
در فكر جامعه باشند، به فكر شهرت خويشند.