responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 339

قَدْ احْيا عَقْلَهُ‌ دنبال شيطان نرفته و اماتَ نَفْسَهُ حَتّى‌ دَقَّ جَليلُهُ، وَ لَطُفَ غَليظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لامِعٌ كَثيرُ البَرْقِ، فَابانَ لَهُ الطَّريقَ.

خدا به دلش برق مى‌زند، چراغ روشن مى‌شود؛ آن چراغى كه در باطنش روشن شد، ابانَ، راه را به او نشان مى‌دهد.

انگورهاى تهوّع آور!

مرحوم آيت‌اللَّه آخوندى همدانى-/ رحمت خدا بر آن بزرگ عالم باد-/ مى‌فرمودند:

«فردى از علاقمندان حاج شيخ‌ [1] در قم مى‌زيست. يك بار مُريدِ مزبور به حاج شيخ عرض كرد: آقا! اگر زمانى هنگام عصر، خسته شديد و دوست داشتيد با طلبه‌ها جايى تشريف ببريد، باغ ما آماده است.

يك روز عصر، حاج شيخ درشكه‌اى گرفت و با عده‌اى از طلاب و شاگردانش به باغ اين حاج آقا رفتند. داخل باغ شدند و نشستند. در اين بين، باغبان، يك سبدِ خيلى تميز، پر از انگورهاى رنگارنگ به محضر حاج شيخ آورد. ناظران منتظر بودند كه حاج شيخ دست مباركش را ببرد و خوشه‌اى بردارد و اين‌ها هم، خوب حالشان معلوم است ديگر!

امّا هر چه منتظر ماندند، ديدند حاج شيخ همين طور نگاه مى‌كند و اصلًا دست دراز نمى‌كند! بعد از مدّتى طولانى فرمود:

«آقاجان! شما اين انگورها را از كجا آورديد؟»؛ گفت:

«خوب از باغ چيدم و آوردم.» گفت:


[1] -/ ايشان چون از علاقه‌مندان آيت‌اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى-/ مؤسّس حوزه‌ى‌علميه قم-/ بود، از ايشان با تعبير حاج شيخ ياد مى‌كرد.

اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 339
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست