responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 334

بت‌پرست نبودند؛ هوى پرست بودند. حضرت امير مى‌فرمايد:

إِتَّخُذوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكاً؛

شيطان براى اين افراد، محور شد و:

فَرَّخَ فى‌ صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فى‌ حُجُورِهِمْ؛ فَنَظَر [الشَيْطانُ‌] بِاعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِالْسَنَتِهُمْ.

خيلى جمله‌هاى عجيبى است! اين‌ها از بس هوى داشتند، خودپرست و خودمحور بودند، خدا راعبادت نكردند، هوى را پرستش كردند. شيطان آمد، ودر دل اين‌ها تخم گذارى كرد؛ خيلى عبارت عجيبى است! بعد شيطان در سينه‌هاى اين‌ها جوجه درآورد. اين بابا، به هر طرف مى‌چرخيد، بچّه شيطان‌ها در دلش مى‌جنبيدند!- دَبَّ با دابَّة، كه به معنى جنبنده است، هم خانواده است- واقعاً، همين جمله را دقّت كنيم؛ چه جور مى‌شود وجود انسان پر از بچّه شيطان بشود؟! همين بس است.

كَلَامُكُمْ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشدٌ وَ وَصيَّتُكُمْ التَّقْوى‌ [1] همين است، اين كلام، نور و روشنى‌بخش راه سلوك است.

فَرَّخَ فى‌ صُدُورِهِمْ؛ «فَرْخْ» يعنى جوجه؛ در دل‌هاى آن‌ها جوجه در آورد؛ آن وقت، اين جوجه‌ها مى‌لوليدند، يكى از چشمش، يكى ازبينى‌اش، از فكرش، از دستش! تمام اعضا و جوارحِ اين بابا، شيطان شد. شيطان اگر مى‌خواست خودش برنامه‌اى را پياده كند، ديگر خودش انجام نمى‌داد؛ تمام آن مردم، فرمانبرهاى شيطان شدند؛ اصلًا، نَطَقَ بِالْسِنَتِهِمْ؛ شيطان، با زبان آن مردم حرف مى‌زد؛ زبان خودش را كنار گذاشت: خوب، ديگر چرا زبان خودم را به زحمت بيندازم؟! اين‌ها، زبان‌ها، چشم‌ها و اعضا و جوارح و ابزار من هستند!.

(گويى چنان تشنه‌ى دنياپرستى است كه هرگز سيراب نمى‌شود.) اگر شيطان در وجود آدم نفوذ مى‌كند، آدم سگ هار مى‌شود.


[1] -/ سخن شما نور است و امر شما رشد و سفارش شما تقوى است. (مفاتيح‌الجنان، زيارت‌جامعه‌ى كبيره).

اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 334
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست