اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 325
«چگونه شد كه مدّتى از همه چيز باخبر بودى و پيش مردم عزّت و جلال
پيدا كردى و حال از هيچ چيز خبر ندارى و مردم از دور تو پراكنده شدهاند؟»
شيخ تمام ماجرا را براى او بازگو كرد و در نهايت گفت:
«آن شخص شيطان بود! و به اين وسيله مىخواست دين و ايمان مرا از من
بگيرد. او در ابتدا از راه دوستى وارد شد و بعد با نقشهاى ماهرانه مىخواست فريبم
دهد؛ ولى لطف خدا شامل حال من شد و توانستم از اين آزمايش سربلند بيرون بيايم.»
خدايا مرا به خودم وامگذار!
در اين شبها يا هر زمان ديگرى، يكى از دعاها مىتواند اين باشد كه
از خداوند بخواهيم وسوسههاى شيطان را براى ما آشكاركند تا بتوانيم در موقعيتهاى
سرنوشت ساز، تصميمهاى عاقلانهاى بگيريم. بايد هر قشرى از جامعه نسبت به انجام
صحيح وظايف خود از خداوند كمك بخواهد؛ به عنوان نمونه بنده كه طلبه هستم و
وظيفهام بيان احكام دينى است بايد در اين راه دقت داشته باشم. چند روز پيش فردى
سؤال كرد و جواب مسأله در ذهنم بود، بلافاصله جواب او را دادم. به خانه كه رسيدم
به كتابهاى فقهى مراجعه كردم؛ ولى در مورد آن مسأله چيزى پيدا نكردم، آن روز تا
غروب ناراحت بودم كه چرا به آن سؤال جواب دادهام در حالى كه جواب را نديدهام؛ تا
اين كه هنگام غروب روايتى به خاطرم آمد كه در آن روايت به آن مسأله مورد سؤال
اشاره شده است. اين مثالى است براى اين كه دوستان طلبهى ما، در جواب دادن به
سؤالهاى مردم دقت كافى كنند؛ چنان نباشد كه حالت غرور به خود بگيريم و خود را بى
نياز از كمكهاى خداوند بدانيم كه آن وقت لحظهى سقوط ماست.
ابن ابى يعفور مىگويد: حضرت امام صادق عليه السلام را شنيدم كه اين
دعا را
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 325