«شُغل» بهشتيان اين است كه با چهرههايشان به خدا بنگرند. مبادا
خيال كنى كه شغل، از اين شغلهاى دنياست! خير، شغلى است كه «فاكِه» است؛ لذّتبخش
است؛ معرفتزاست.
«فاكِه»- به معناى ميوه- در آيههاى بعدى ذكر شده و در اينجا
«فاكِه»، در حقيقت توضيحى براى «شُغُل» مىباشد. جواب از يك سؤال مقدّر است كه
ممكن است كسى بپرسد: اين چه شغلى است؟ مىگويد: اين شغل براى افزايش معرفت است؛ نه
براى رسيدن به اهدافى مشابهِ آنچه در دنيا براى نيل به آن، شغل اختيار مىكنند. در
بهشت، هر لحظه معرفت بهشتيان بالاتر و بالاتر مىرود. شاهد اين مطلب آن است كه در
آيه ى 58 مىخوانيم:
سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَبٍّ رَّحِيمٍ.
بر آنها سلام (ودرود الهى) است؛ اين سخنى است از سوى پروردگارى
مهربان.
بعضى از مفسّرين گفتهاند:
بهشتيان يك وقت مىبينند نورى مىتابد. همه متحيّر مىشوند. يعنى
وقتى مردم در بهشت، يك ذرّه احساس خستگى مىكنند، نورى كه تا به حال نديدهاند و
در آن جلوهى تازهاى از خداست، بر آنها مىتابد.؛ اين روايت را آلوسى و ديگران
نقل كردهاند.[2]
بنابر اين، ما «فاكِه» را در فىِ شُغُلٍ فَاكِهُون،
كسى كه از ميوههاى مادّى بهرهمند است، معنا نمىكنيم؛ بلكه منظور لذّت و
لذّتبخشى است. اگر به ميوه هم «فاكهه» مىگويند، چون لذّتبخش است. تعبير
فُكاهيّات هم حتّى در فارسى بهكار مىرود؛ در حالى كه منظور، ميوه نيست! افرادى
كه كنار هم
[1] -/ قيامة، 22-/ 23: (در آن روز، صورتهايى شاداب و مسرور است و
به پروردگارش مىنگرد.)
[2] -/ تفسير ابن كثير، ج 3، ص 583، و: الدرالمنثور، ج 5، ص 266.
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 287