پس جلب رحمت، با تقواست. تقوا و رحمت با همند. وقتى انسان پروا از
خدا را پيشه كند، مورد رحمت قرار مىگيرد. اگر در طوفانها و رگبارهاى سهمگين هم
باشد، در هواپيماى در حال سقوط هم باشد، خداوند او را حفظ مىكند. امّا اگر
بىتقوا باشد، در خانهاش هم كه نشسته است، عارضهى به سراغش مىآيد و او را از پا
در مىآورَد.
خطر سرطان
در بدن انسان ميلياردها سلول هست. اگر يكى از سلّولها بد كار كند،
چه اتّفاقى مىافتد؟ همان مرضى توليد مىشود كه به آن سرطان مىگويند! تا كنون
نتوانستهاند بفهمند: چرا ناگهان وضع يك سلول به هم مىخورد.
اخيراً يك سرطانشناس لبنانى كه در تخصّص خود سرآمد است، كتابى نوشته
و در آن در بارهى سرطان چنين توضيح داده است:
هر سلّول، يك عقل دارد كه درون آن قرار دارد و عوامل اجرايى آن، در
خارج سلّول هستند. به بيان ديگر، هر سلول يك قوّهى مقنّنه و يك قوهى مجريّه
دارد. سلّولِ به اين كوچكى كه ديده نمىشود، در درون خود يك عقل و قوّهى مقنّنه
دارد كه هستهى مركزى سلّول است و اين هستهى درونى به عوامل بيرونى- كه از آن دور
هستند- پيام مىدهد. يك پيام اين است كه سلّول را تقسيم كنيد! سلّول به دو نيم
مىشود و هر كدام سلّول مستقلى مىشود. گاهى پيك هستهى درونى دروغ مىگويد! با
آنكه هستهى درونى دستور تقسيم را نداده است، عوامل اجرايى، بر اثر دروغگويى پيك،
سلّول را تقسيم مىكنند و اين تكاثر بى رويّه، همان مرضى است كه اسمش را سرطان
گذاشتهاند!
به خدا پناه مىبريم؛ آدم در خانهاش باشد، خيلى هم خوب استراحت
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 226