responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 188

در حالى كه نمى‌فهمند! (سليمان) از سخن او تبسّمى كرد و خنديد و گفت: «پرودگارا! شكر نعمت‌هايى را كه بر من وپدر ومادرم ارزانى داشته‌اى، به من الهام كن وتوفيق ده تاعمل صالحى كه موجب رضاى توست انجام دهم و مرا به رحمت خود در زمره‌ى بندگان صالحت درآور!

حضرت سليمان شنيد كه مورچه گفت:

«اى مورچه‌ها به لانه‌هايتان برويد كه سليمان و لشكريانش شما را ناخواسته پايمال نكنند!» و حضرت سليمان خنديد! ديد: به! چه مملكتى! چه عظمتى! در آسمان‌ها سير مى‌كند و در زمين هم چنين باشكوه! زود به خودش آمد. معناى پيغمبرى همين است.

در درس قبل صحبت‌هايى كرديم. بعضى به گونه‌اى ديگر فهميدند. ما كجا و شناخت پيغمبر كجا؟ آن‌ها خيلى عظيم و باجلال هستند. حضرت سليمان گفت:

«رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ».

خدايا خودت به من قدرت بده كه تو را شكر كنم.

ببينيد سليمان به كجا رسيده است! سليمانْ وقتى در مرز احساس غرور و خودبينى و توجّه به منيّت قرار گرفت، بى‌درنگ به خود آمد و فهميد: اگر يك لحظه غفلت كند، ممكن است خدا، همه‌ى شوكت و قدرتش را از او بگيرد.

فورى گفت:

«رَبِّ أَوْزِعْنِي» خدايا! حتّى شكر تو هم بايد با قدرتى باشد كه تو به من بدهى! به حول و قوّه‌ى تو مى‌توانم شكر نعمت‌هاى بزرگى كه ارزانى من كرده‌اى را، انجام دهم.

ببينيد پيغمبرها به كجا رسيده‌اند! خيلى حرف بزرگى است.

/ ب‌يك پادشاه در اوج قدرت و احساس اقتدار معمولًا به خود توجّه مى‌يابد و يا حدّاقل مى‌گويد: «الحمدُ للَّه». امّا سليمان، حتّى نمى‌گويد: «الحمد للَّه»؛ بلكه مى‌گويد: «خدايا قدرتى به من بده كه بتوانم بگويم: الحمدُ للَّه!»/

اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 188
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست