و (به خاطر بياور) هنگامى را كه ابراهيم گفت: «خدايا! به من نشان
بده چگونه مردگان را زنده مىكنى؟» فرمود: «مگر ايمان نياوردهاى؟!» (ابراهيم)
گفت: «چرا! ولى مىخواهم قلبم آرامش يابد.»
با توجّه به اينكه حضرت ابراهيم عليه السلام پيامبر اولوالعزم و
معصوم بوده است و علاوه بر مقام رسالت، مقام امامت هم داشته است، چگونه بايد اين
آيه را تفسير كرد؟ آيا حضرت ابراهيم داراى يقين نبود؟ آيا مراتب سهگانهى
علماليقين، عيناليقين و حقّاليقين را طى نكرده بود؟
فضيلت على عليه السلام بر حضرت ابراهيم عليه السلام
نه! حضرت ابراهيم به درجهى اعلى نرسيده بود. اين جمله كه:
لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْددْتُ يَقيناً[2]
اگر پرده كنار رود، چيزى بر يقينم افزوده نخواهد شد.
سخن امير مؤمنان است و غير ايشان را شامل نمىشود و غير ايشان اساساً
مدّعى احراز چنين رُتبه و مرتبهاى نبودهاند.
نيز آيهى شريفهى «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ
لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»[3] كه شروعش با كلمهى «انّما» صورتبندى شده و در پايان هم مفعول مطلق
تأكيدى «تطهيراً» آمده است، نشاندهندهى بالاترين مرحلهى كمال و تكامل است كه
مخصوص اهل بيت عليهم السلام است و ديگران را راهى به آن نيست.
اگر به مقايسهى ميان پيامبران گذشته و امامانمان بنشينيم، به وجود
تفاوتها و موارد امتيازِ ائمّه عليهم السلام پى مىبريم. براى مثال وقتى خداوند
به حضرت زكريّا عليه السلام مىفرمايد كه قرار است به تو بچّهاى بدهيم، زكريّا
تعجّب