اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 143
بخواهيم. چرا دنبال ديگرى برويم؟ كى خدا عادت احسانِ خود را تغيير
داده است كه ما به او بىاعتماد شدهايم؟/ بكى خسّت ورزيده كه چشم به كرم ديگرى
دوختهايم؟/
در هر شب جمعه خداوند ملَكى را مامور مىكند تا ندا دهد:
«اى گناهكاران! اى حاجتمندان! اى فقرا! بياييد به دنبال من! بياييد
و از من بخواهيد!»[1]
/ بوقتى اوى صاحبخانه بارِ عام داده است، چرا ماى گدا كاهلى كنيم؟/
مبارزهطلبى آشكار
«انّى آمنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعون!»
من به پروردگار شما ايمان آوردم، پس سخنان مرا بشنويد!
مخاطبِ حبيب در جملهى «بشنويد!» كيست؟ بعضى از مفسّرين گفتهاند:
مخاطبش همان/ بپيامبران اعزامى به انطاكيه/ هستند. مىخواست
گواهىدادنِ خود را به وحدانيّت خدا، به سمع آنان برساند؛ تا آنان شهادت دهند كه
او ايمان به خدا آورده است.
شايد صحيحتر آن باشد كه او به قوم كافرگفت كه بشنويد! چون ديگر نامى
از پيامبران در ميان نيست و طرفين گفتگو حبيب و قوم او هستند. او به آنها گفت:
بشنويد و بدانيد كه من مؤمنم. شما ديگر خود دانيد!
[1] -/ خلاصه روايت مفصلى است از حضرت باقر عليه السلام،
(بحارالانوار، ج 86، ص 282، باب فضل يوم الجمعة وليلتها، ح 27.)
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 143