هر كس قرآن را بر اساس رأى خود تفسير كند، نشيمنگاهى از آتش برايش
مهيّا خواهد شد.
اين مطلب جاى دقّت بيشترى دارد و بررسى آن مجالى ديگر را مىطلبد.
آنچه مسلّم است، اين است كه اين نگاه منفى به تفسير قرآن، مختصّ
انسانهاى معمولى است؛ امّا در خصوص ائمّه شك نيست كه آنان خود، قرآن ناطق هستند و
در واقع جلوهاى از قرآن محسوب مىشوند.
4- درك واقعيّات پيرامون
از ديگر شرايطى كه در فهم قرآن بايد لحاظ شود، درك و فهم واقعيّات
پيرامون است. به عنوان مثال وقتى بنده مىخواهم نزد پزشكى بروم و از او در بارهى
بيماريى كه دارم، سؤال كنم و راهنمايى بخواهم، بديهىترين شرط، آن است كه در
مرحلهى اول، هر چه پزشك از من مىپرسد، پاسخش را به درستى بگويم. فرضاً به دكتر
بگويم: سرم درد مىكند، چشمم درد مىكند، يا از خواب كه بيدار مىشوم، سرم گيج
مىرود يا خوابم نمىبرد و يا در فلان ناحيهى بدنم احساس درد مىكنم.
اگر بنا شد در برابر پرسشهاى پزشك دروغ بگويم و واقعيّت را بيان