اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 108
/ نهاين تأكيدها بىشك كارساز است. اوّلين مشكل بشر، غفلت اوست. اين
غفلت بايد برداشته شود، و با همين/ بتأكيد، تلنگر و آژير بيدارباش/، اين غفلت
برداشته مىشود. اگر كسى دارد در چاه مىافتد، لازم نيست برايش دليل بياوريد كه
آقا! يك متر و نيمى شما چاه است. بلكه بايد يك ندا بدهى و احياناً فرياد بزنى كه
او/ باز خواب بجهد و از هلاكت برهد./
پيامبرها، مُذكِّر و بيدارگرِ مردمى بودند كه در ابتداى همين سوره در
وصفشان آمده است كه «فَهُمْ غافِلُونَ». نه اينكه
اين جماعت نمىدانستند؛ مىدانستند. وجدان، عقل، تاريخ و گذشتگان و نيز دينهاى
گذشته به اينها هشدار داده بود؛ ولى اينها دچار نسيان و غفلت شده بودند و احتياج
به يادآورى و التفات مجدّد داشتند./ بتكرارِ موعظه در اين حال ملالآور نيست./ در
قرآن از كلماتى همچون «هذا»، «اولئك»، «لام تأكيد»، «انّ»، «قَدْ» و تمام حروف
تأكيد به وفور استفاده شده است.
اينگونه مرا بكُشيد!
در ماجراى اصحاب اخدود، با واقعهى تكاندهندهاى برخورد مىكنيم.
پسر بچّهاى كوشا با پشتكار و جديّتى كه داشت، حق را شناخت و مؤمن
شد.
پادشاه وقت، امر كرد كه اين پسر را بكُشند. او را به همراه تنى چند
از موحّدان بردند و به دريا انداختند. همه غرق شدند؛ ولى آن پسر به سلامت برگشت! بردند
او را از كوه پرت كنند. باز هم از مرگ جان سالم بدر بُرد.
برنامههاى ديگرى پياده كردند؛ ولى در هيچ يك موفّق نبودند.
در آخرْ خود پسر به پادشاه راه نشان داد و گفت:
«راه كشتن من اين است كه تو خودتْ كمان را به دست گيرى و به سمت من
تير پرتاب كنى و در لحظهى رها كردن تير بگويى:
بِسْمِاللّه رَبِّ هذَا الْغُلام! يعنى: به نام آن خدايى كه اين غلام
او را مىپرستد!»
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 108