responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 105

ابرو، همان گوش و همان هيكل، همان زندگى و همان نيازمندى‌هاى اوليّه‌ى بشرى! گفتند:

«خداوند هيچ چيز نازل نكرده است!»

حرف قبلى آنان را شايد به نحوى بشود پذيرفت. شايد حق داشتند كه ابتدا در قالب يك سؤال و انتقاد بگويند: چرا ظاهر پيامبران مثل ماست؟

/ ب‌فضيلت آنان بر ما چيست كه رابط غيب و شهودند؟ مگر نه كه تا پيش از اينْ چون ما و در بين ما بودند؟/

اما اين ادّعاى قاطعانه‌ى دوم كه: «خداوند هيچ چيز نازل نكرده است.»؟

بر طغيان اين جماعت دلالت مى‌كند. در گام بعد هم علناً پيامبران را متّهم به دروغگويى كردند و گفتند:

«شما فقط انسان‌هاى دروغ‌گويى هستيد.»

به طور خلاصه مردمان يادشده؛ سه مشكلِ «شبهه، انكار و تحدّى» پيدا كردند:

1- نتوانستند با مشكلِ/ ب‌عدم تمايل به پيروى از همنوع/ كنار بيايند.

2- وحى و رابطه‌ى ميان غيب و شهود را رد كردند.

3- پيامبر زمان خود را به دروغگويى متّهم و با او تحدّى كردند.

در تمام طول تاريخ و اختصاصاً در جهان امروز، حق‌ستيزى داراى مراحل سه‌گانه‌ى فوق است. كسى به نيّت نهى از منكر به بنده مى‌گويد: «دروغ نگو!» من اوّلين واكنشم اين است كه:

«به تو چه! تو آدمى! من هم آدمم! چه طور شد كه تو بايد به من امر و نهى كنى؟»

واكنش دوّمم هم اين است كه مى‌گويم:

«چه كسى مى‌گويد دروغ حرام است؟» و در سوّمين واكنش مى‌گويم:

اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 105
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست