اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 101
پاسخ اين است كه مرگ، به عنوان نقطهى پايان زندگى، سرنوشت هر انسانى
است؛ چه در شمار افراد عادى باشد و چه پيامبر و چه شهيد. آيهى زير به طور كلّى
اشاره به چنين سرنوشتى دارد:
شهدا هم اگر مرگ اختيارى را براى خود انتخاب نكرده بودند، روزى/
بنقطهى پايانِ مرگ بر جملهبندى حياتشان گذاشته مىشد!/
از سوى ديگر شهدا هم بايد روزى بميرند. منتها در وقت دميده شدن در
صور اسرافيل، خواهند مُرد. مردن طبق روايات، حق است. حضرت عيسى هم مىميرد. حضرت
ادريس هم كه در آسمان چهارم است، مىميرد؛ حضرت خضر هم مىميرد. اين سه نفر با
آنكه هنوز زنده هستند، روزى مىميرند؛ چون اين اصلِ خدايى شامل حال آنان نيز
مىشود كه:
«كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» و «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا
فَانٍ».[2]
اين آيات، شايد اشارهاى باشد به مردنِ قبل از روز قيامت كه براى همه
حتّى شهيد اتّفاق خواهد افتاد.
اوصياى پيامبر از نظر قرآن، رسولند
در اينجا بحث جالبى ميان مفسّرين وجود دارد كه آيا پيامبرانى كه به
شهر انطاكيه آمدند، مستقيماً از طرف خداوند به رسالت برگزيده شده بودند؛ يا رسولان
حضرت عيسى عليه السلام بودند؟
اين احتمال وجود دارد كه كسى كه از طرف پيامبر خدا، براى انجام
مأموريّتى فرستاده شود، در قرآن، به نام پيغمبر (رسول) ذكر شده باشد. با اين وصف،
اوصياى پيامبر را نيز مىتوان رسول ناميد. علىّبن ابىطالب عليه السلام