هيچ فرستادهاى را نفرستاديم مگر اين كه به او وحى كرديم كه معبودى
جز من وجود ندارد، پس مرا بپرستيد.
پس ارتباط ميان بندگى خدا و معتقد بودن به يگانگى او، از اين رو امرى
واقعى است كه بنده مسئوليت بندگى خدا را بر عهده دارد، و بدين گونه است ارتباط
ميان آيات در اين گفته خداى تعالى
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ
الدُّنْيا* وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ* وَ هُوَ أَلَدُّ
الْخِصامِ* وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ
الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ» (البقره/
205)- و بعضى از مردم چنانند كه گفته ايشان درباره زندگى دنيا تو را به شگفتى
مىاندازد* و خدا را بر آنچه در قلب خود دارد گواه مىگيرد* در صورتى كه او از
سختترين دشمنان است* و چون پشت كند و برود به تلاش كردن براى تباهى در زمين
مىپردازد و كشت و نسل را هلاك مىكند، و خدا فساد را دوست ندارد.
كه در آن ارتباط آيه اول به آيه دوم برخاسته از ارتباط ميان صفات
منافقان است، و ايشان از يك سو كلام خود را به ظاهرى جذاب و گيرنده آرايش مىدهند،
و از سوى ديگر به فساد و تباهى مىپردازند.
قرآن از نمونهاى از مردم براى ما سخن مىگويد، و به همين سبب به ذكر
همه صفات آنان مىپردازد، و هيچ صفتى در ايشان بدون صفتى ديگر رشد پيدا نمىكند.
اين ارتباط را در پايان آياتى مىيابيم كه غالبا به ياد از يك يا دو
صفت خدا پايان مىپذيرد. ارتباطى با گونه مضمون ياد شده در آيه دارد، و مثلا در
اين آيات كريمه دامنه ارتباط آخر آيه را به مضمون آنكه ارتباطى واقعى است
مىيابيم
«وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ
يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ» (الشورى/
28)- و او است آنكه پس از نوميد شدن ايشان باران را فرومىفرستد و رحمت خود را بر
همه مىگستراند و او سرور ستوده است.