همه اين كسان بنا بر طبيعت مردمان ستم وارد مىكنند، به همانگونه كه
بر خود ستم كردهاند؛ آيا مىشود كه پرستنده شهوات يا نژاد به ديگران ستم نكنند؟
ستمگرى با هدايت متناقض است، چرا كه ظلم حجاب عقل است و ضمير را تباه
و اراده را در جان آدمى سست مىكند.
/ 609 «كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ
إِيمانِهِمْ- چگونه خدا قومى را هدايت كند كه پس از ايمان آوردنشان كافر
شدهاند؟» ايمانى برخاسته از قلب يا ظاهرى، «وَ
شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌ- و گواهى دادند كه رسول حق است،»
گواهى ظاهرى، «وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ- و آيات
آشكار به ايشان رسيد؛» كه از لحاظ عقلى قانع شدند و بنا بر اين پس از تكميل عناصر
ايمان كافر شدند.
«وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ-
و خدا گروه ستمكاران را هدايت نخواهد كرد.» چرا كه اينان، به سبب تقديس ارزشهايى
جز ارزش توحيد، و از آن به راه كفر به خدا روانه شدن، ستمگر شدهاند.
جزاى ارتداد
[87] نخستين و دردناكترين كيفرى كه علماى بد مىبينند، اين است كه
خدا عقل را از ايشان مىگيرد، و ميان ايشان و حقيقت حجابى از شهوات ايشان مىكشد،
و در واقع گواهيهاى حق را نمىبينند.
و دومين جزا: اين است كه از سرزمينهاى گسترده خدا دور مىشوند، از آن
روى كه خدا نعمت ايمان را از ايشان سلب مىكند، و از شيرينى مناجات و سخن گفتن با
خدا و ارتباط روحى با او محروم مىشوند، و در نتيجه از همه ارزشهاى عالى، همچون
ارزش حق و ارزش آزادى و كرامت و عدالت و مساوات