مهمترين چيزى كه ايستار اهل كتاب را متمايز مىسازد، تعصب كورى است
كه بر حساب حق نسبت به طايفه خود دارند؛ آنان در بند آن نيستند كه به هدايت برسند،
بلكه در آن مىكوشند تا مؤمنان را نيز گمراه كنند، و با دانستن اين كه رسول بر حق
است، به او كفر مىورزند تا آتش عصبيت طايفهاى و نژادى خود را فرونشانند، و وسايل
مكارانه و غير شريفى را براى گمراه كردن مؤمنان به كار مىبرند، مثل اين كه در
هنگام صبح تظاهر به آن كنند كه مؤمنند، و هنگام شام كافر شوند، تا شايد از اين راه
اسلام مؤمنان به رسول را ضعيف كنند، يا اين كه در محيط ايشان فكر نژادگرى و
طايفهگرى را شايع مىكنند، و مىخواهند احساسات استقلال طلبانه مردم را ملعبه خود
قرار دهند، و خودپسندى قومى مسلمانان را برمىانگيزند و به آنان مىگويند چرا از
آنان پيروى مىكنيد، آنها را به حال خود واگذاريد تا از شما پيروى كنند، بدان سبب
كه شما براى پيروى شدن شايستهتريد، و تو گويى كه مسلمانان آنان را به پيروى
خودشان خواندهاند.
/ 587 اين ايستارها به بدترين شكل در نژادگرى آشكار مىشود كه مدعى
آن است كه اگر يهودى به غير يهودى خيانت كند، در برابر آن عذاب نمىبيند؛ ببينيد
كه چگونه به سبب تعصّب طائفهاى و قومى مفاهيم را تعريف مىكنند.
قرآن- چنان كه اندكى بعد خواهيم ديد- به اين انديشهها و ايستارها با
براهين قوى پاسخ مىدهد.
شرح آيات
نتايج تعصّب
[69] اهل كتاب يكسان نيستند، و اين مطلبى است كه اين آيه به ما
مىگويد و آيه ديگرى آن را تأكيد مىكند: كيفر تعصب تعصبى مثل آن نيست، بلكه
قيمتگذارى سالم است و داورى به سوى حق بردن و بس؛ پس اگر به ما بگويند كه شما همه
منحرفيد، همين سخن را به ايشان بازنمىگردانيم و نمىگوييم: خود