«ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا
نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ-
ابراهيم يهودى نبود نصرانى هم نبود، بلكه بيزار از شرك و مسلمان بود، و هرگز از
مشركان نبود.» او انحرافات اجتماعى رايج در جامعه خود را طرد كرد، و از آنها منحرف
و دور شد و سپس متوجه به خداى يگانه شد و او را پرستيد، و در نتيجه از فشار جبت و
طاغوت رهايى يافت و به هيچ نيروى فكرى يا اجتماعى يا سياسى خاضع نشد.
[68] ابراهيم اين است؛ پس اگر كسى مىخواهد به او راه يابد، نخست
بايد اجتماع فاسد خود را طرد كند،/ 583 و در جهت كاملا متقابل با آن رو به خدا
رود، و خود را تسليم خدا و حق كند، و از تسلط همه نيروهاى برده كننده آدمى از او
شود؛ نسبت داشتن درست به ابراهيم چنين است، و آن را جز پيامبرمان محمّد (ص) و
مؤمنان به او نمىيابى.
«إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ
لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ- شايستهترين مردم براى (انتساب به)
ابراهيم آن كسانند كه پيروى او كردند،» و خالصانه به يگانه شمردن خدا رسيدند، «وَ
هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ-
و اين پيغمبر و كسانى كه ايمان آوردند، و خدا ولى و سرور مؤمنان است.»