اختلافات خانوادگى ارتباط پيدا مىكند. و آنچه به تقوى تجسّم
مىبخشد، به كار بردن سوگند براى ثابت كردن ادعاهاى باطل است. و اگر مردمان ملتزم
به آن باشند كه تنها به راستى سوگند ياد كنند، كه در مؤمنان فرض چنين است، هر چه
زودتر در ميان خود حاكم و داور دادگرى خواهند يافت، چه به محض آنكه يكى از دو طرف
از ديگرى خواستار ياد كردن سوگند شود، دعوى خاتمه پيدا مىكند، و صاحب ادعاى باطل
از قسم خوردن بازمىايستد و به خطاى خود اعتراف مىكند.
به همين سبب قرآن درباره سوگند سختى نشان مىدهد و مىگويد
«وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً
لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَ
اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ- و خدا را دستاويز سوگندهاى خود
مكنيد، حتّى اگر براى نيكى كردن و پرهيزگارى كردن و اصلاح كردن ميان مردم باشد، و
خداوند شنوا و دانا است.» [225] قرآن حكيم به ما مژده مىدهد كه خدا از قسمى كه به
لغو و نادانسته و بدون قصد بر زبان جارى شده، چشمپوشى مىكند، و آدمى را بر سوگندى
مورد مؤاخذه قرار مىدهد كه از ته قلب آن را ادا كرده، و فهميده به آن متوسّل شده
است.
و اين گونه سوگند نوعى از تعهد است و لذا آن را چنين دانستهاند.
«لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي
أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
حَلِيمٌ- خدا شما را به سوگند بيهوده نمىگيرد، بلكه به آنچه دلهاى شما كسب
كرده مىگيرد، و خداوند آمرزنده و بردبار است.»