مىشود، كه آنان ضعيفترين گروه در اجتماعند و نمىتوانند از خود در
برابر حرص و طمع آزمندان نسبت به داراييهاى خود دفاع كنند، و به همين سبب قرآن از
واقعيت آنان مثالى براى حرمت گذاشتن به حقوق در موارد متعددى از قرآن مىزند. در
اين جا مىگويد
«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى-
و از تو درباره يتيمان مىپرسند،» كه آيا بايد آنان را تنها گذارند يا با ايشان
آميزش پيدا كنند، و در نتيجه آيا واجب است كه ولى امر ايشان اموالشان را جدا كند و
به بهبود بخشيدن و بهرهگيرى از آن بپردازد، يا اين كه آنها را همراه با داراييهاى
خود مورد بهرهبردارى قرار دهد.
«قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ
تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ- بگو پرداختن به اصلاح براى آنان
بهتر است، و اگر با آنان آميخته شويد، بدانيد كه برادران شمايند.» اگر چيزى از شما
يا ايشان در اين شركت كاسته شود، زيان نيست، از آن رو كه آنچه حرام است تعدى و
تجاوز به اموال ديگران است،/ 384 ولى اگر نيت خالص و آن كه مراقب اموال است در
تصرف خود در اموال در برابر يتيم نيكوكار و درستكار باشد، خداوند متعال او را بر
خطايش در معرض محاسبه قرار نمىدهد، چنان كه از جمله «ما عَلَى
الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ» (سوره توبه، آيه 91) معلوم مىشود. و
در بعضى از نصوص آمده است كه چون آيه «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ
الْيَتِيمِ» نازل شد، مردم در معامله كردن با يتيمان گرفتارى پيدا كردند، و اين
امر يتيمان را در تنگنا قرار داد، و آيه پيشين براى بيرون آمدن آن از همين تنگنا
نازل شد تا يتيمان از اجتماع جدا نشوند.
«وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ
الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ- خدا تبهكار
را از نيكوكار تميز مىدهد، و اگر خدا مىخواست شما را دچار رنج و سختى مىكرد.»
اگر به حقوق يتيمان تجاوز كنيد، خدا قادر است كه بعضى از نعمتهاى خود را از شما
بازگيرد تا به همانگونه كه يتيمان از محروميت رنج مىبرند شما نيز