در قرآن پيش و پس از سخن گفتن از حرمت مال از روزه سخن به ميان آمده
است (آيات 183- 188)، و چنان مىنمايد كه گويى يكى از هدفهاى روزه تحقق يافتن نهى
كنندهاى درونى است/ 329 كه از حرمتهاى اجتماعى و آشكارترين آنها مال پاسدارى
مىكند.
روزه رفتار فرد را در برابر اجتماع تعديل مىكند، تا نسبت به آن
تعدّى و تجاوز روا ندارد، و به همين مناسبت قرآن از حرمت و احترام مسكن سخن
مىگويد و بر مردم بالا رفتن از ديوارها و از پشت وارد خانهها شدن را حرام
مىشمارد.
شرح آيات
[183] روزه داشتن در رسالتهاى پيش از اسلام يك واجب دينى بود. و
هنگامى كه خدا آن را بر ما واجب مىكند، براى هدفى بزرگ است كه به ما سود فراوان
مىرساند. رفتار ما را درست مىكند و نفسها و جانهاى ما را بر تقوى و پرهيزگارى
پرورش مىدهد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما
كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ-
اى كسانى كه ايمان آورديد، روزه بر شما واجب است به همانگونه كه بر كسانى پيش از
شما واجب بود، باشد كه پرهيزگار شويد.» هدف از روزه پرهيزگارى و هدف از بسيارى از
شعاير دينى نيز همين پرهيزگارى است (كه قرآن در بسيارى از آيات به آن اشاره كرده
است)؛ ولى تقوى يا پرهيزگارى چيست؟
شايد كلمهاى كه اكنون در ادبيات معاصر بيشتر به جاى كلمه تقوى و
نزديك به معناى آن به كار مىبريم، كلمه «التزام» يا «تعهّد» بوده باشد، ولى آنچه
از كلمه تقوى به ذهن ما القا مىشود از اين كلمات برتر و بيشتر است. دلالت بر
ملتزم بودن به ترس از عقاب و كيفر دارد، و عمل به چيزى براى «اتقاء» يعنى