در صورتى كه هنگام سخن گفتن از آخرت به ستايش از آن مىپردازد
«الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ
إِلَيْهِ راجِعُونَ» (46/ البقرة) پس چگونه است كه گمان را گاه مدح
مىكند و گاه به ذم آن مىپردازد؟
در حديث شريف آمده است
«الظن ظنان: ظن شك و ظن يقين؛ فما كان من امر المعاد فهو ظن يقين، و
ما كان من امر الدنيا فهو على شك گمان بر دوگونه است: گمان شك و گمان يقين؛ آنچه
درباره امر معاد باشد گمان يقين است،/ 185 و آنچه درباره امر دنيا باشد بر شك
مبتنى است».
و شايد تفسير اين حديث آن باشد كه ... ظن و گمان به معنى تصور است،
پس اگر تصور و تخيل مبتنى بر اساس آرزوها و هواهاى نفسانى باشد، ظن شك است، حتى در
آن صورت كه نسبت اعتماد به آن درجه بالا داشته باشد، و اگر تصور بر اساس تفكر
مبتنى بر روش و برنامه باشد، همچون كسى كه به بهشت يقين دارد و سپس به تصور
نعمتهاى آن مىپردازد، يا به آتش دوزخ يقين دارد و به تخيل عذاب آن مىپردازد، اين
تصور تصور يقين است، بدان جهت كه بر اساسى قرار گرفته است.
و اهل لغت مىگويند: ظن به معنى احتمال داراى رجحان است، و چون نزديك
به وهم باشد، با أن مخفف به كار مىرود، همچون اين گفته خداى تعالى
«فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ»، و چون
نزديك به علم باشد با أنّ مشدد به كار مىرود، همچون اين گفته خداوند سبحانه و
تعالى «وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ».