صورت عاملى براى برانگيختن رؤياها درآوردند. به همين جهت قرآن،
بىدرنگ پس از پايان يافتن سخن درباره اميّون، از اينان بدين صورت سخن مىگويد
«فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ
بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ
ثَمَناً قَلِيلًا- پس واى بر كسانى كه كتاب را با دستهاى خود
مىنويسند و سپس مىگويند كه اين از نزد خدا است تا با آن بهايى اندك به چنگ آرند.
پس اينان همان تحريف كنندگانى هستند كه پيشتر از ايشان سخن رفت، و
قرآن از اين جهت سخن از ايشان را مكرر مىكند كه مسئوليت گمراه كردن بيسوادان
(اميّون) را به گردن ايشان بيندازد، و بگويد كه هدف از تحريف به دست آوردن فوايد
مادّى ناچيز است. درآمدهايى مادى كه براى ايشان گوارا نيست، و حرفهاى كه به زودى
به يك بلا و كيفر مبدل خواهد شد.
«فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ
وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ- پس واى بر ايشان از آنچه دستهاشان
نوشته و واى بر ايشان از آنچه كسب كردهاند.» چه كسب مباركى است اين حرفه كه به
منحرف و گمراه شدن ميليونها از مردم مىانجامد و آنان را در معرض بهره بردارى
ديگران و بردگى قرار مىدهد؟! گردنكشان پيوسته خواستار آنند كه تعيين سرنوشت
ناتوانان در اختيار ايشان بوده باشد. و تنها راه براى حمايت از ناتوانان در برابر
زورمندان، مسلّح كردن ايشان به فكرى انقلابى است كه به آنان بياموزد كه چگونه واجب
است كرامت انسانى و حيثيت خود را حفظ كنند، و آزادى خود را بازستانند. و دين همين
انديشه انقلابى، و علماى دين كارگزاران خدا براى عملى كردن اين انديشهاند. پس اگر
اينان نسبت به انجام مسئوليت خود مرتكب خيانت شوند، گناه بزرگى مرتكب شدهاند كه
ميليونها مردم ناتوان را خلع سلاح كرده و دست طاغوتان را براى بهرهكشى از آنان
باز گذاشتهاند. بلكه اين علما خود در اين بهرهكشى با تفسير تحريفى دين شريك جرم
محسوب مىشوند.