فراوان بخوريد و برخوردار شويد.» و براى آنكه خدا استقرار در شهر را
براى شما تضمين كند، لازم است كه فرمان او را ببريد و تضرّع كنيد و رفتار نيكو
داشته باشيد.
«وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً-
و از دروازه سجدهكنان (براى خدا) وارد شهر شويد.» «وَ قُولُوا
حِطَّةٌ- و بگوييد كه خدايا از گناهان ما درگذر.» يعنى به خدا توبه كنيد تا،
«نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ-
تا گناهان شما را بيامرزيم، و ما به نيكوكاران فزونتر مىبخشيم.» [59] ولى، چنان
مىنمايد كه آنان به دستورهاى خدا عمل نكردند، و به تكبّر و زيادهروى پرداختند و
مىگفتند «حنطة» (- گندم) براى ما بهتر از «حطّة» (- گناه ما را ببخش) است.
«فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ
الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ
السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ- پس كسانى كه ستمگر شدند،
گفتارى را كه به ايشان گفته بوديم ديگر كردند، و ما بدان سبب كه فاسق شدند و فرمان
نبردند، عذابى آسمانى بر آنان فرود آورديم.»/ 157 كه اين تجسّم يافته به صورت كاهش
در ثمرات بوده و پيدا شدن اختلاف در تقسيم درآمدهاى شهرى، كه قرآن در آيه بعد به
آن اشاره مىكند. و سبب اين عذاب فسق ورزيدن و دور شدن ايشان از فرمانها و
آموزشهاى خدا بود.
[60] نعمت مستقر شدن در شهرى كه خدا به ايشان عنايت كرد، چنين بود،
ولى آنان نسبت به آن كفران كردند. درباره نعمت آب كه براى آبادانى ناگزيرى است و
خدا آن را بهره ايشان ساخت، قرآن چنين مىفرمايد
«وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا
اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ
عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ- و در آن هنگام كه موسى براى قوم خود
طلب آب كرد، گفتيم: عصاى خود را بر سنگ زن، پس از