«أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ-
اينان زيانكارانند.» به زودى به لعنت خدا و بندگان خدا گرفتار خواهند شد و طبيعت
آنان را طرد خواهد كرد.
[28] پرستش خويشتن خطا است، چه به سادگى نتيجه آن نادانى و زيانكارى
است، در صورتى كه بر انسان واجب است كه براى ارزشيابى زندگى و براى حمل كردن خود
در آن از نقطه ديگرى آغاز كند كه ايمان به خدا است. چه در واقع خدا است كه نفس
آدمى و زندگى را آفريده و پروردگار بلند مرتبه آنها است
«كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ
أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ- چگونه به خدا كافر مىشويد، در
صورتى كه شما مردگانى بوده و خدا زندهتان كرد؟» اين كه چه وقت و چگونه و براى چه
خدا ما را زنده كرد، براى ما مهم نيست، بلكه آنچه اهميّت دارد اين است كه ما در
خاك كه مرده و در آب و در هوا بوديم و اكنون زندهايم.
«ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ-
سپس شما را مىميراند و بار ديگر زنده مىكند. كه اين زنده شدن دوباره در روز
رستاخيز است.» «ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ-
سپس به سوى او بازمىگرديد.» تا به حساب شما برسد.
[29] و خدا پس از زندگى بخشيدن به ما به حال خود رهايمان نكرده است،
بلكه رحمت او همه جوانب زندگى ما را شامل مىشود.
«هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ
جَمِيعاً- او است كه همه آنچه را كه در زمين است براى شما آفريد.» آنها و ما
را به صورتى آفريد كه بتوانيم آنها را به خدمت خود بگيريم. موادّ كانى را در
كوهها آفريد و قدرت استخراج آنها و بدل كردن آنها را به آلات و ادواتى براى
راحتتر كردن زندگى به ما بخشيد. منابع آب و/ 125 نفت و زغالسنگ، و معادن طلا و
مس را در باطن زمين آفريد و به ما توانايى به خدمت گرفتن آنها را عطا