اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 563
وصیت امام باقر به خیثمه
وصیت الامام الباقر علیهالسلام لخیثمة الجعفی (ره) عن خیثمة، قال:
دخلت علی أبیجعفر علیهالسلام أودعه، فقال: یا خیثمة، أبلغ من تری من
موالینا السلام و أوصهم بتقوی الله العظیم، و أن یعود غنیهم علی فقیرهم
وقویهم علی ضعیفهم، و أن یشهد حیهم جنازة میتهم و أن یتلاقوا فی بیوتهم فان
لقیا بعضهم بعضا فی بیوتهم حیاة لامرنا، رحم الله عبدا أحیا أمرنا. یا
خثیمه: أبلغ موالینا أنا نغنی عنهم من الله شیئا الا بعمل، و أنهم لن
ینالوا و لا یتنا الا بالورع، و ان أشد الناس حسرة یوم القیامة من وصف عدلا
ثم خالفه الی غیره [1] . خیثمه میگوید: خدمت امام باقر علیهالسلام رسیدم
تا با ایشان خداحافظی نمایم؛ آن حضرت فرمود:ای خیثمه! هر کدام از دوستان
ما را دیدی، سلام مرا به آنها برسان و آنان را توصیه کن به تقوای خدای
بزرگ، و سفارش کن که دوستان ثروتمند ما به دیدار فقرا بروند و قدرتمندانشان
از ضعیفانشان عیادت کنند، و این که زندهها به تشییع جنازهی مردههایشان
بروند، و به خانهی یکدیگر بروند؛ چرا که این کار زنده نمودن امر ماست. خدا
رحمت کند کسی را که امر ما را زنده نماید.ای خیثمه! به دوستان ما بگو ما
آنها را در برابر خدا بینیاز نمیکنیم، مگر آن که خود اهل عمل باشند، و
آنها به ولایت ما نمیرسند، مگر با ورع. پرحسرت ترین مردم در روز قیامت
کسی است که عدالتی را توصیف نماید، آنگاه با آن مخالفت نماید. این وصیت
امام باقر علیهالسلام باید سرمشق همهی کسانی که دم از ولایت اهلبیت
علیهمالسلام میزنند، باشد. چنانچه این کلمات نورانی را سرلوحهی برنامهی
روزانهی خود قرار دهیم، فواید و برکاتی خواهد داشت که بزرگ ترین و مهم
ترین آنها، نجات ما از گمراهی و انحراف است. همچنین به برکت عمل به این
فرامین مقدس، هیچ گاه در زندگی خود درمانده نخواهیم شد، بلکه مطابق روایتی
که از حضرت نقل شده، مایهی زینت و آبرو برای اهلبیت میشویم: «کونو النا
زینا» [2] حضرت در خطاب به دوستان و پیروان میفرماید: «با اعمال و
رفتارتان برای ما زینت و آبرو باشید.» نقل شده است که روزی امام باقر
علیهالسلام از کنار گروهی از شیعیان و علاقمندان عبور نمودند و فرمودند:
«والله انی لأحبکم و أحب ریحکم و أرواحکم» به خدا قسم من شما را دوست دارم،
و همچنین بوی شما را و روحتان را دوست دارم [3] . درسهای این وصیت 1. هرگاه میخواهیم سفارش به کاری کنیم و پیامی به کسی بدهیم، اول با سلام آغاز کرده و اظهار محبت نماییم. 2. همهی ما موظفیم این کلمات گهربار را به همهی دوستان و موالیان امامان معصوم علیهمالسلام برسانیم. 3. مقید باشیم در مسیر تقوا و راستی و حقیقت حرکت کنیم. 4.
توانمندان جامعه (چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی) حال زیردستان را
مراعات کنند و از آنان دستگیری نمایند و کوشش کنند ارتباط بیش تری بین
اقشار مختلف جامعه برقرار باشد. 5. موالیان اهلبیت علیهمالسلام در
فکر این باشند که بزرگ ترین وظیفهی آنها، زنده کردن نام و یاد و آیین
اهلبیت علیهمالسلام است؛ یعنی آشنایی با قرآن و عترت و عمل نمودن به
فرامین این دو امانت، موجب سعادت دنیا و آخرت و مایهی رستگاری و نجات
ماست، و رحمت واسعهی خداوند متعال را شامل حامل ما خواهد کرد. 6. این
را بدانیم که خاندان عترت و طهارت از ما چیزی جز عمل نمودن به راهنماییهای
قرآن و عترت نمیخواهند؛ تنها توقع آن بزرگوران، توجه به ثقلین است که آن
هم نهایتا به سود خود ما خواهد بود. 7. هنگامی ولایت اهلبیت
علیهمالسلام از ما پذیرفته خواهد شد و به این مقام میرسیم که ورع و
پرهیزکاری را اصل و اساس زندگی خود قرار داده و متقی باشیم، تا انشاءالله
به درجهی فائزین برسیم، و شامل این حدیث شریف شویم: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: علی و شیعته هم الفائزون [4] . پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: علی و شیعیان او رستگارانند. 8. یکی از اسامی روز قیامت، یوم الحسرة میباشد. خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید: (و
انذرهم یوم الحسرة) [5] . آنها را از روز حسرت بترسان. از این رو در
پایان این وصیت، میبینیم که حضرت میفرماید: کوشش کنید جزء کسانی نباشید
که فردای قیامت حسرت و اندوه داشته باشند. بزرگ ترین حسرت مردم در روز
قیامت این است که توصیف عدل را میدانستند، اما عامل به آن نبودند. نمونهای از عدالت امیرالمؤمنین علی روزی
عقیل برادر بزرگ امیرمؤمنان علی علیهالسلام به حضور علی علیهالسلام آمد و
تقاضای مبلغی وام کرد (با توجه به این که زمان خلافت علی علیهالسلام بود و
بیتالمال در اختیار آن حضرت بود.) عقیل افزود: به کسی مقروض هستم و وقت ادای آن فرا رسیده است؛ میخواهم قرض خود را ادا کنم. امام فرمود: وام تو چقدر است؟ عقیل: مبلغ وام را معین کرد. امام علیهالسلام فرمود: من این اندازه پول ندارم، صبر کن تا جیرهام از بیتالمال به دستم برسد؛ آن را در اختیار تو خواهم گذاشت. عقیل
گفت: بیتالمال در اختیار تو است، باز میگویی صبر کن تا جیرهام برسد،
تازه جیرهی تو مگر چقدر است؟ اگر همهی آن را به من بدهی، کفایت قرض مرا
نمیکند. امام علی علیهالسلام به عقیل فرمود: پس بیا من و تو هر کدام
شمشیری برداریم و به حیره (محلی نزدیک کوفه) برویم و به یکی از بازرگانان
آنجا شبیخون بزنیم و اموالش را بگیریم، (و در نتیجه، پولدار میشویم و تو
نیز وام خود را میدهی) ! عقیل فریاد زد: و ای! یعنی برویم دزدی کنیم؟ امام
علی علیهالسلام فرمود: اگر مال یک نفر را بدزدی، بهتر از آن است که مال
عموم را بدزدی. (بیتالمال، مال عموم مسلمین است، اگر از آن به عنوان منافع
خصوصی، زیادتر از دیگران برداریم، از اموال عمومی، دزدی شده است) . عقیل
گفت: اجازه میدهی به سوی معاویه بروم؟ حضرت فرمود: آری. عقیل گفت: پس کمکم کن و خرج سفرم را بده. حضرت
فرمود: حسن جان! به عمویت چهارصد درهم بده. عقیل پولها را گرفت و از نزد
امیرالمؤمنین علیهالسلام خارج شد؛ در حالی که این شعر را میخواند: سیغنینی الذی أغناک عنی و یقضی دیننا رب قریب [6] . خداوند متعال به زودی مرا بینیاز خواهد کرد و قرض مرا ادا خواهد نمود. ختامه مسک قال
امیرالمؤمنین علیهالسلام: الفضائل أربعة أجناس: احدها الحکمة و قوامها فی
الفکرة، و الثانی العفة و قوامها فی الشهوة، و الثالث القوة و قوامها
فیالغضب، و الرابع العدل و قوامه فیاعتدال قوی النفس [7] . امام علی
علیهالسلام فرمود: فضیلتها چهار گونهاند: 1. حکمت، و ریشه و قوام آن درتفکر است؛ 2. عفت، و ریشه و قوام آن در شهوت است؛ 3. قدرت، و ریشه و قوام آن در قوهی غضبیه است؛ 4. عدالت، و ریشه و قوام آن در اعتدال و هماهنگی قوای نفس قرار دارد.
[~hr~]پی نوشت ها: (1) کافی، ج 2، صص 176-175، باب زیارةالاخوان. (2) طرائف الحکم، ج 2، ص 66؛ امالی شیخ صدوق، ص 484، ح 657، مجلس 17 (62). (3) امالی شیخ طوسی، ص 722، ح 1522، مجلس 6 (43). (4) بشارة المصطفی، ص 187، ضمن حدیث 2؛ مناقب امیرالمؤمنین، محمد بن سلیمان الکوفی، ج 2، ص 596، ح 1100. (5) مریم، 39. (6) مناقب آل ابی طالب، ج 1، ص 376؛ بحار الانوار، ج 41، ص 113. (7) تفسیر المعین، ص 541؛ کشف الغمة، ج 3، ص 140. منبع:
وصایا الصادقین (بررسی کوتاه و ساده درباره وصیتهای امام باقر)؛ محمود
شریعت زاده خراسانی؛ انتشارات خادم الرضا (ع) چاپ دوم 1384 .
اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 563