اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 562
وصیت امام به ابوجارود
وصیة الامام علیهالسلام لأبی الجارود عن أبیالجارود عن أبیجعفر
علیهالسلام قال: قلت له علیهالسلام، أوصنی فقال أوصیک بتقوی اله و أن
تلزم بیتک و تقعد فی دهماء هؤلاء الناس، و ایاک و الخواج منا؛ فانهم لیسوا
علی شیء و لا الی شیء، و اعلم أن لبنی امیة ملکا لا یستطیع الناس أن
تردعه و أن لأهل الحق دولة اذا جاء ت ولاها الله لمن یشاء منا أهلالبیت،
فمن أدرکها منکم کان عندنا فیالسنام الأعلی و ان قبضة الله قبل ذلک خار
له، واعلم أنه لا تقوم عصابة تدفع ضیما أو تعز دینا الا صرعتهم المنیة و
البلیة حتی تقوم عصابة شهدوا بدرا مع رسول الله صلی الله علیه و آله لا
یواری قتیلهم و لا یرفع صریعهم و لا یداوی جریحهم، قلت: من هم؟ قال:
الملائکة [1] . ابوجارود میگوید: از امام باقر علیهالسلام تقاضای وصیت
نمودم. حضرت فرمود: سفارش میکنم تو را به تقوای الهی، و این که در خانه
بمانی و در سر و صدای این مردم خانه نشین باشی، و دوری کنی از خروج
کنندههای ما؛ چرا که آنان چیزی نیستند و به سوی هدف درستی نمیروند و بدان
که بنیامیه حکومتی دارند که مردم نمیتوانند از آن جلوگیری کنند، و اهل
حق دولتی دارند که هرگاه نوبت آن برسد، خداوند به هر کدام از ما اهلبیت
بخواهد، عطا خواهد نمود. هر کدام از شما آن زمان را درک کند، با ما در
جایگاه بالا و مقام رفیع خواهد بود، و اگر پیش از آن که آن را درک کند، از
دنیا برود، خداوند آن را برایش اختیار نموده است. و بدان قیام نمیکند
گروهی برای دفع ظلم با عزیز نمودن دین، مگر این که گرفتار مرگ و بلاها
میشوند، تا این که گروهی قیام کنند که در بدر با رسول خدا صلی الله علیه و
آله بودهاند؛ آنها کشته شدههایشان را دفن نمینمایند و بر زمین
افتادههایشان را بلند نمیکنند و مجروحانشان را مداوا نمینمایند. ابوجارود
میگوید که پرسیدم: اینها کیانند؟ فرمود: فرشتگان. مکتب اهلبیت
علیهمالسلام مکتبی است الهی که ریشه و اساس آن از وحی است و تأمین کنندهی
سعادت پیروان و دوستان و ارادتمندانش میباشد، از این رو پیغمبر
عظیمالشأن اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «تا زمانی که در مسیر اهلبیت
من باشید، هلاک نمیشوید و آسیبی به شما نخواهد رسید و همواره بر حق
خواهید بود، زیرا حق با آنان است.» در این وصیت میبینیم که چگونه
دوستانشان را متوجه مسایل حال و آینده میکنند و با راهنماییهای دوستانه و
منطقی، راه حق و حقیقت را روشن مینمایند. همچنین گمراه و منحرف را معرفی
میکنند، تا پیروانشان هوشیار باشند و فریب حکام جور و ستم را نخورند. آری؛
این وظیفهی امام بر حق و جانشین راستین پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله
است. درسهای این وصیت 1. بزرگ ترین سرمایهی مؤمن، تقوا و
پرهیزکاری است. همان گونه که در آغاز این وصیت مشاهده میکنیم، سفارش به
تقوا همواره مورد توجه امام باقر علیهالسلام و سایر معصومین علیهمالسلام
بوده است. توجه اکید به حفظ تقوا و پرهیزکاری، سرلوحهی هر سفارش آن
بزرگواران است. 2. کنترل رفت و آمد میان مردم (همچنان که قبلا هم ذکر
شد) ، و پرهیز از جلوهگری اعمال در بین عامهی مردم، دومین نکتهی مورد
تأکید این وصیت است. به عبارت سادهتر، با مردم باش، ولی با افکار و رفتار
آنان نباش و از آن بپرهیز. 3. کسانی که قبل از قیام قائم آل محمد (عج)
قیام میکنند و خودشان را به اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت
میدهند (مثل زیدیه و بعضی از بنی هاشم) نتیجهای نخواهند گرفت. از روایات
استفاده میشود که این قیامها باطل و مرود است. 4. در مقابل جنایات و ظلم حکام بنیامیه و عمال آنان، هیچ کس نمیتواند استقامت نماید. 5.
این را بدانید و مطمئن باشید که دولت حق ما خواهد آمد. هر کس آن زمان را
درک نمود، در درجهی خواهد بوده و اگر اجل گریبانش را بگیرد و از دنیا
برود، برگشتنش آسان خواهد بود. 6. در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) ، زمین و
زمان، و نیز ملائکه و جنیان تحت فرمان او خواهند بود: «اللهم ارنا الطلعة
الرشیدة و الغرة الحمیدة» داستان سید بحرالعلوم علامه سلماسی که از
شاگردان و نزدیکان سید بحرالعلوم است، میگوید: در خدمت سید بحرالعلوم به
مکهی معظمه مشرف شدیم. مرحوم سید در مکه حوزهی تدریس تشکیل داد. جود و
کردم خاصی از او دیدم؛ آنچه داشت به افراد بخشش میکرد. یک شب به ایشان عرض
کردم: این جا عراق و نجف اشرف نیست که این گونه بخشش میکنید، این جا
اکثرا سنی هستند و اگر در این ولایت غربت پولمان تمام شود، از چه کسی
بگیریم؟ سید سکوت کرد. وی هر روز کارش این بود که صبح زود به حرم خدا (مسجد
الحرام) مشرف میشد؛ طواف و نماز طواف را انجام میداد و سپس نماز صبح و
تعقیب آن را میخواند، و اول طلوع آفتاب به منزل بازمیگشت، صبحانه میل
میکرد، سپس مردم گروه گروه میآمدند و از محضرش بهرهمند میشدند. فردای
آن شب که به او گفتم پول تمام شده و از کجا پول بیاوریم، وقتی صبح از حرم
بازگشت؛ چند لحظه بعد شنیدم در را میکوبند؛ در صورتی که آن وقت هنگام آمدن
افراد معولی نبود. میخواستم بروم در را باز کنم، دیدم سید بحرالعلوم با
شتاب حرکت کرد و به من فرمود: نیا. من تعجب کردم. سید رفت و در را باز کرد؛
ناگاه دیدم شخص بزرگواری سوار بر مرکب است. سید بیرون دید و سلام کرد و
عرض ادب نمود و رکاب را گرفت و آن بزرگوار پیاده شد. سید بحرالعلوم عرض
کرد:ای آقای من! بفرما. آن بزرگوار وارد منزل شد و در اتاق سید بحرالعلوم
به جای سید نشست. پس از ساعتی صحبت، آن بزرگوار حرکت کرد و بر مرکب سوار شد
و رفت. سید برگشت و بسیار شد بود. به من حوالهای داد که بروم بازار
صفا و مروه، و طبق آن حواله پول بگیرم. به بازار رفتم، به همان مغازهای که
سید فرموده بود، رسیدم و دیدم صاحب مغازه منتظر من است. حواله را به او
دادم، بوسید و گفت: برو حمال بیاور. رفتم، چند حمال اجیر کردم، آمدند و چند
جوال از پولهای رایج را به منزل سید آوردیم. بعد که مطلب را با سید به
طور خصوصی در میان گذاشتم، فرمود: تا زندهام به کسی نگو، حواله از حضرت
صاحب الأمر امام مهدی (عج) بود؛ همان کسی که دیروز صبح با مرکب به منزل ما
تشریف آوردند [2] . ختامه مسک: توصیف امام صادق از حضرت مهدی ابوحمزه میگوید: به حضور امام صادق علیهالسلام رفتم و عرض کردم: آیا صاحب الأمر (قائم آل محمد) شما هستید؟ امام صادق علیهالسلام فرمود: نه. عرض کردم: آیا او پسر شما است؟ امام صادق علیهالسلام فرمود: نه. عرض کردم: آیا او پسر پسر شما است؟ امام صادق علیهالسلام فرمود: نه. عرض کردم: آیااو پسر پسر پسر شما است؟ امام صادق فرمود: نه. عرض کردم: او کیست؟ امام
صادق علیهالسلام فرمود: او همان کسی است که سراسر زمین را همان گونه که
پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد کند. او در عصر فترت (نبودن امامان
معصوم) بیاید؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله در زمان نبودن رسولان
آمد [3] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) کتاب الغیبه، نعمانی، ص 194، ح 1، باب 11. (2) گنیجنهی دانشمندان، ج 8، ص 271. (3) اصول کافی، ج 1، ص 341. منبع:
وصایا الصادقین (بررسی کوتاه و ساده درباره وصیتهای امام باقر)؛ محمود
شریعت زاده خراسانی؛ انتشارات خادم الرضا (ع) چاپ دوم 1384 .
اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 562