اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 435
کشاورزی و کار افتخار است
امام جعفر صادق علیه السلام حکایت فرموده است: محمد بن منکدر[1]
معتقد بود که پس از حضرت سجاد، امام زین العابدین علیه السلام کسی در فضل و
علم و عبادت، هم ردیف آن حضرت نخواهد بود. تا آن که روزی از روزها، در
یکی از باغستان های اطراف شهر مدینه، حضرت باقرالعلوم علیه السلام را
مشاهده کرد که مشغول کارگری و کشاورزی است. با خود گفت: باید او را نصیحت
کنم تا خود را در این کهولت سن و سنگینی بدن به زحمت نیندازد، پس در حالی
که امام محمد باقر علیه السلام در اثر خستگی بر دو غلام خود تکیه زده بود
محمد بن منکدر جلو آمد. و چون نزدیک امام علیه السلام رسید، سلام کرد و
حضرت با حالتی گرفته و ناراحتی، جواب سلام او را داد. سپس محمد بن منکدر
حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت: یا بن رسول الله! خداوند امور تو را
اصلاح نماید، شما در این کهولت سن؛ و با این که یکی از بزرگان قریش هستی،
در این گرمای سخت، در طلب و تحصیل دنیا می باشی؟! اگر در چنین حالتی مرگ
فرا رسد چه خواهی کرد؟ و در پیشگاه خداوند چه جوابی داری؟ امام باقر
علیه السلام خود را از آن دو غلام کنار گرفت و آزاد روی پای خود ایستاد و
سپس فرمود: به خدا سوگند، چنانچه در این حالت، مرگ سراغ من آید در بهترین
حالت ها خواهم بود؛ چون که مشغول طاعت خدا هستم و می خواهم خود را از
افرادی همانند تو بی نیاز گردانم و سربار جامعه نباشم؛ زیرا هر که سربار
جامعه باشد، گناه و معصیت خدای تعالی را کرده است. امام جعفر صادق علیه
السلام افزود: در این هنگام محمد بن منکدر اظهار داشت: خداوند تو را مورد
رحمت خویش قرار دهد، خواستم تو را نصیحتی نمایم؛ ولیکن تو مرا ارشاد و
نصیحت نمودی.[2] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1)
محمد بن منکدر از سران صوفیه بود که تنها اوقات خود را به عبادت و بطالت
می گذراند و اهل کار و تلاش نبود و خود را نیازمند دیگران و سربار جامعه
قرار می داد. [2] أعیان الشیعة: ج 1، ص 652. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد باقر؛ عبدالله صالحی.
اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 435