اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 361
شکایت کبوتر از مار و جوشیدن آب از زمین
جابر جعفی میگوید: با امام باقر علیهالسلام به حج رفتیم و من همراه او
در محمل بودم. یک کبوتر صحرایی آمد و اطراف محمل آن حضرت نشست و شروع به
سروصدا کرد. من رفتم تا آن را بگیرم که ناگهان حضرت صدا زد: «ای جابر! این کار را انجام نده، او به ما اهلبیت پناه آورده است.» پرسیدم: «از چه چیزی به شما شکایت میکند؟» حضرت
فرمود: «میگوید سه سال است در این کوه تخم میگذارد ولی ماری میآید و
تخمهایش را میخورد. از من خواست که دعا کنم تا خدا آن مار را بکشد، من هم
دعا کردم و خدا آن را کشت.» بعد رفتیم تا اینکه وقت سحر شد. امام باقر
علیهالسلام به من فرمود: «پیاده شو ای جابر!» پس من پیاده شدم و افسار شتر را گرفتم. آن حضرت نیز پیاده شد و از راهی که میرفت، متمایل گردید و به سوی یک تپهی شنی رفت. شنها را کنار زد در حالی که میگفت: «خدایا! ما را سیراب و پاک گردان.» در
این حال، سنگی بلند و سفید پدید آمد، حضرت آن را برداشت، ناگهان چشمهی
صافی جوشید. پس وضو گرفتیم و از آن چشمه نیز آشامیدیم. سپس به راه خود
ادامه دادیم. وقتی که صبح شد، نه آبادی بود و نه درختی. حضرت به طرف درخت
خشکی رفت و نزدیک شد و فرمود: «ای نخل! ما را از آنچه خدا در تو قرار داده
است سیر گردان.» به خدا قسم! دیدم که درخت، خم شد تا اینکه ما از میوهاش چیدیم و خوردیم. عرب بادیهنشینی در آنجا بود، وقتی که این صحنه را دید گفت: «ساحری مانند تو ندیدهام.» امام
باقر علیهالسلام فرمود: «ای عرب! ما اهلبیت پیامبر را تکذیب نکن؛ چون نه
ساحر هستیم و نه کاهن، بلکه نامهایی را به ما آموختهاند که اگر با آنها
خدا را بخوانیم، هر چه بخواهیم به ما داده میشود و اگر دعا کنیم اجابت
میگردد.» [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) بحارالانوار ج 46. منبع: عجایب و معجزات شگفتانگیزی از امام باقر؛ واحد تحقیقاتی گل نرگس؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.
اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 361