اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 272
دیوارها مانع دید امام نمیشود
ابوالصباح کنانی میگوید: روزی به درب خانهی حضرت امام محمد باقر
علیهالسلام رفته و درب را کوبیدم، کنیز خدمتکار آن حضرت که پستان
برجستهای داشت بر درب خانه آمد. من دست خود را بر پستان او زدم و
گفتم: «به آقای خود بگو که من بر درب خانه میباشم.» ناگهان صدای مبارک آن
حضرت از داخل خانه بلند شد که: «مادرت برایت نباشد! داخل شو.» پس به داخل خانه رفتم و گفتم: «به خدا سوگند که این حرکتم از روی هوسرانی نبود و من در این کار قصدی نداشتم مگر زیاد شدن یقینم.» حضرت
فرمود: «راست گفتی! اگر گمان میبرید که این دیوارها مانع و حائل بر
دیدگان ما میشود چنانکه بر دیدگان خودتان میشود پس بین ما و شما چه فرقی
خواهد بود؟! پس بپرهیز از اینکه دیگر مثل این عمل را بجای بیاوری.» [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) منتهی الآمال. منبع: عجایب و معجزات شگفتانگیزی از امام باقر؛ واحد تحقیقاتی گل نرگس؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.
اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 272