responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 165

توقیعات حضرت مهدی‌

چنان که گذشت امروزه مراد از «توقیعات» نوشته‌هایی است که از ناحیه مقدسه صاحب الامرعلیه السلام صادر شده است؛ اگرچه اطلاق توقیع بر نوشته‌هایی که به آنها اشاره شد، به معنای عام بدون اشکال است.
آنچه می‌توان در مورد توقیعات حضرت مهدی‌علیه السلام بیان کرد، عبارت است از:
1) اعجاز در توقیعات
چگونگی ارتباط نواب خاصّ امام زمان‌علیه السلام با مقام شامخ امامت در صدور توقیعات هر چند به طور دقیق روشن نیست؛ اما بدون شک بسیاری از این توقیعات، به گونه‌ای معجزه آسا صادر شده است؛ به نحوی که قاطعانه می‌توان گفت: صدور آنها به نحو عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است.
به عنوان نمونه نقل شده است: «محمدبن فضل موصلی» شیعه بود؛ ولی نیابت «حسین بن روح» را قبول نداشت. روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش - حسن بن علی وجنا - و بنا به پیشنهاد او، برای آزمودن نایب امام، مطلبی را کاملاً محرمانه با هم توافق کردند و حسن بن علی وجنا کاغذی از دفتر موصلی جدا کرد و قلمی تراشید. سپس با آن بدون مرکب، مطالبی را بر روی آن ورقه نوشت و آن کاغذ سفید را مهر کرد و به وسیله خدمتکار نزد حسین بن روح فرستاد.
ظهر همان‌روز - درحالی‌که محمدبن فضل مشغول غذا خوردن بود - جواب نامه وارد شد که فصل به فصل در همان ورقه ارسالی، جواب‌ها با مرکب نوشته شده بود. محمد بن فضل در حالی که سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، همراه با حسن بن وجنا به محضر حسین بن روح وارد شدند و از وی عذرخواهی کردند. [1] .
این معجزه در مرحله صدور توقیع بود. در متن توقیعات نیز موارد فراوانی از معجزات به چشم می‌خورد که بیشتر به صورت اخبار غیبی از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن می‌باشد.
یک نمونه از این توقیعات، زمانی صادر شد که در مورد وکلا و نمایندگان حضرت، نزد خلیفه غاصب وقت سعایت شده بود. خلیفه برای شناسایی و دستگیری آنان، دستور داد افراد ناشناسی را همراه با پول نزد آنان به جاسوسی بفرستند و اگر کسی از آنها چیزی پذیرفت، او را دستگیر کنند!
حضرت ولی عصرعلیه السلام در توقیعی خطاب به کلیه وکلا، فرمانی صادر فرمود مبنی بر اینکه: از هیچ کس و تحت هیچ شرایطی چیزی نپذیرند و از گرفتن هرگونه چیزی خودداری کنند و خود را بی‌اطلاع نشان دهند. مرحوم کلینی این واقعه را در کتاب شریف الکافی این گونه بیان کرده است:
حسین بن حسن علوی گوید: «مردی از ندیمان روز حسنی و مرد دیگری که همراه او بود، به او گفتند: اینک او (صاحب الزّمان) اموال مردم را [به عنوان سهم امام‌علیه السلام] جمع می‌کند و وکلایی دارد. پس وکلای آن حضرت را که در اطراف پراکنده بودند، نام بردند.
این خبر به گوش عبیداللّه بن سلیمان وزیر رسید؛ وی همت گماشت که وکلا را بگیرد.
سلطان گفت: جست‌وجو کنید و ببینید خود این مرد کجا است؛ زیرا این کار سختی است؟ عبیداللّه بن سلیمان گفت: وکلا را می‌گیریم. سلیمان گفت: نه، بلکه اشخاصی را که نمی‌شناسند، به عنوان جاسوس با پول نزد آنان می‌فرستیم. هر کس از آنها پولی قبول کرد، او را می‌گیریم.
از حضرت ولی عصرعلیه السلام نامه رسید که: به همه وکلا دستور داده شود: از هیچ کس چیزی نگیرند و از گرفتن سهم امام خودداری کنند و خود را به بی‌خبری زنند. مردی ناشناس به عنوان جاسوس نزد محمدبن احمد آمد و در خلوت به او گفت: مالی همراه دارم که می‌خواهم آن را برسانم.
محمد گفت: اشتباه کردی؛ من از این موضوع خبری ندارم. او همواره مهربانی و حیله‌گری می‌کرد و محمد خود را به نادانی می‌زد». [2] .
در ماجرای دیگری حضرت ولی عصرعلیه السلام، با صدور دستوری از زیارت کاظمین و کربلا نهی کرد. پس از چندماه معلوم شد خلیفه در آن موقع، دستور داده بود که هر کس به زیارت رود، در کمینش باشند و او را دستگیر کنند. [3] .
2-2. کتابت بیشتر توقیعات به خط مبارک حضرت مهدی‌علیه السلام
به تصریح عده‌ای از راویان و ناقلان توقیعات، برخی از این نوشته‌ها به خط شریف آن حضرت نوشته شده است. در ذیل به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:
الف. شیخ طوسی‌رحمه الله به نقل از راوی یک توقیع، این جمله را در کتاب خود نقل کرده است: «فَوَرَدَ جَوَابُ کِتابِهم بِخَطِّهِ عَلَیهِ وَعَلَی آبائِهِ السَّلام...»؛ «در جواب نوشته آنان به خط امام زمان‌علیه السلام وارد شد که: به نام خداوند بخشنده مهربان؛ خداوند ما و شما را از گمراهی و فتنه‌ها سلامت بخشد و به ما و شما روح یقین عطا کند و ما و شما را از عاقبت بد پناه دهد...». [4] .
ب. شیخ صدوق‌رحمه الله نقل کرده است: «محمدبن عثمان العمری - قدس اللّه روحه - یقول: خَرَجَ تَوقِیعٌ بِخَطِّهِ نَعْرِفُهُ...»؛ [5] محمدبن عثمان عمری می‌گوید: توقیعی به خطی که ما آن را می‌شناختیم، خارج شد [و مشتمل بر این مسأله بود که] هر کس مرا در میان جمعی از مردم، به اسم خود نام ببرد، پس لعنت الهی بر او باد».
ج. وی همچنین نقل کرده است: اسحاق بن یعقوب گوید: از محمدبن عثمان عمری خواهش کردم جواب نامه‌ای را که در آن از مسائل مشکلی پرسش کرده بودم، به من برساند. پس در توقیع و به خط مولایمان صاحب الزّمان‌علیه السلام وارد شده بود که: «اما آنچه درباره آن پرسیدی - که خدایت هدایت کند و پایدارت بدارد - راجع به امر منکران من از خاندان و عموزادگان خودم؛ بدان که میان خدا و کسی خویشاوندی نیست و هرکس مرا منکر باشد، از من نیست و راه او راه فرزند نوح‌علیه السلام است اما راه عمویم جعفر و فرزندانش، راه برادران یوسف است...». [6] .
عبارات یاد شده بیانگر این مطلب است که بزرگان محدثین، اطمینان داشته‌اند توقیعات و یا حداقل بیشتر آنها، به خط خود حضرت نگاشته شده است.
با توجّه به اینکه در طول مدت نیابتِ سفیران چهارگانه، این توقیعات به طور یکنواخت صادر می‌شد؛ شیوه‌ای کاملاً مطمئن برای یقین به صدور آنها از ناحیه امام‌علیه السلام بود و راه را به کلی برای افراد فرصت طلب و مغرض می‌بست که هرگز نتوانند نامه‌ای جعلی به نام آن حضرت فراهم آورند و مردم را فریب دهند.
البته تنها افرادی خاصّ و مورد اعتماد، توقیعات را به خط امام مشاهده می‌کردند؛ سپس از روی آنها نسخه برداری و رونویسی کرده یا مضمون آنها را به ذهن می‌سپردند. بعضی از این توقیعات نیز بنا بر اقتضای مصلحت، در بین عموم شیعیان منتشر می‌شد. همه توقیعات حضرت مهدی‌علیه السلام به وسیله نواب خاصّ آن حضرت در طول غیبت صغری، برای افراد ظاهر می‌شد و ارتباط کتبی با حضرتش منحصراً از طریق آنان امکان‌پذیر بود؛ به صورتی که حتی وکلای آن حضرت نامه‌های خود و دیگران را نزد نایب امام می‌فرستادند و از او پاسخ دریافت می‌کردند. اساساً فلسفه نیابت خاصه نیز همین است؛ وگرنه چنانچه هر کسی می‌توانست به شرف گرفتن توقیع نایل آید، دیگر چه نیازی به نایب خاصّ بود.
2) توقیع در دوران غیبت کبری
برخی از علما - بر خلاف قول مشهور - توقیعات را منحصر به زمان غیبت صغری و نواب خاصّ ندانسته‌اند و نامه‌هایی را به آن حضرت نسبت داده‌اند که قبول و یا ردّ آن، تأمل بیشتری می‌طلبد. از جمله مرحوم طبرسی‌رحمه الله نامه‌هایی از حضرت مهدی‌علیه السلام به شیخ مفیدرحمه الله را نقل کرده است.
این نامه‌ها به وسیله شخص مورد اعتمادی به شیخ مفیدرحمه الله می‌رسید؛ ولی نام آن شخص ذکر نشده است یکی از این نامه‌ها این‌گونه آغاز می‌شود: «نامه‌ای به برادر با ایمان و دوست رشید ابوعبداللّه محمدبن نعمان - شیخ مفیدرحمه الله - که خداوند عزّت وی را از محل ودیعه نهادن عهدی که بر بندگان گرفته شده است، مستدام بدارد. به نام خداوند بخشنده مهربان؛ اما بعد، سلام بر تو ای دوستی که در دین مخلص و در مورد ما به یقیین مخصوص گشته‌ای.
ما در مورد [نعمت وجود] تو خداوند را سپاسگزاریم...». [7] .
در درستی این توقیعات، تردیدهایی وجود دارد. این توقیعات برای نخستین بار، به وسیله ابومنصور طبرسی‌رحمه الله (از علمای قرن ششم)، بدون سند، پس از نزدیک به صد سال بعد از فوت شیخ مفیدرحمه الله، در الاحتجاج نقل شده است. آن گاه شاگرد وی، ابن شهر آشوب (م 588) به آن اشاره کرده و ابن بطریق شاگرد ابن شهر آشوب، (م 600) آنها را مطرح کرده است.
اما شاگردان مفید، سید مرتضی، نجاشی، شیخ طوسی‌رحمه الله، ابویعلی جعفری، ابوالفتح کراجکی، سلاربن عبدالعزیز دیلمی و... - با اینکه تألیفات فراوانی داشته‌اند - به این توقیعات اشاره نکرده‌اند. [8] .
همچنین برخی از معاصران، پیامی را که از سوی آن حضرت برای مرحوم آیت‌اللّه سیدابوالحسن اصفهانی به وسیله مرحوم شیخ محمد کوفی شوشتری نقل شده است، در شمار توقیعات ذکر کرده‌اند.
در این نامه چنین آمده است: خودت را در اختیار [مردم] بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورود خانه قرار بده [تا مردم سریع‌تر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند] و حوایج مردم را بر آور؛ ما تو را یاری می‌کنیم». [9] .
3) چگونگی صدور توقیعات
در عصر غیبت صغری، سفیران حضرت مهدی‌علیه السلام سؤالات و درخواست‌های مراجعه کنندگان را در یک ورقه به نوبت می‌نوشتند؛ آن‌گاه جواب آنها - که حداکثر ظرف سه روز صادر می‌شد - یک‌جا می‌آمد. گاهی نیز جواب پرسش‌ها به صورت شفاهی، به نوّاب خاصّ گفته شده و آنان به قلم خود آن را می‌نگاشتند و یا به صورت حضوری به سؤال کننده پاسخ می‌دادند. در پاره‌ای از موارد نیز - به جهت مصلحتی که حضرت می‌دانستند - اصلاً پاسخی صادر نمی‌شد. برخی از توقیعات نیز ابتداءً و بدون اینکه در پاسخ به پرسشی باشد، صادر شده است.
4) موضوعات توقیعات
موضوعات مندرج در توقیعات، گستره وسیعی را در بر می‌گرفت؛ از معارف و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه‌های زندگی فردی و اجتماعی و... فهرست اجمالی آنها بدین قرار است:
الف. مباحث عقیدتی؛ در زمینه‌های مختلف توحید، نبوّت، امامت، معاد و امثال آن [10] .
ب. مباحث اجتماعی؛ شامل مسائل اخلاقی، تربیتی، شؤون اقتصادی و مشکلات مالی [11] .
ج. وظایف و تکالیف شیعیان در عصر غیبت؛ مانند توجه به خداوند متعال، ایجاد زمینه خودسازی، ارتباط با حضرت مهدی‌علیه السلام، پیروی از آن حضرت، آمادگی برای برپایی حکومت عدل و قسط توسط حضرت مهدی‌علیه السلام و... [12] .
د. احکام و مسائل فقهی؛ مانند نماز، روزه، حج، نذر، خمس، ازدواج و مانند آن
ه . امور شخصی‌کسانی‌که‌ازآن‌حضرت درخواست پاسخ می‌کردند؛ از قبیل نامگذاری فرزند، انتخاب دوست، اجازه مسافرت و مانند آن [13] .
و. نصب و تأیید نوّاب و وکلا و امور مربوط به آنان
ز. افشا کردن تزویر مدعیان دروغین و طرد منحرفان و غالیان
در عصر غیبت صغری، افرادی به عناوین مختلف و با مقاصد گوناگونی، به دروغ ادعاهایی می‌کردند و سعی داشتند دوستان و پیروان ائمه‌علیهم السلام را به سوی خود جلب کرده، آنان را فریب دهند و گمراه سازند.
این قبیل افراد، کم و بیش در بین شیعیان آن زمان شهرت و احترامی داشتند و غالباً زیر پوشش ادعای نیابت و سفارت حضرت مهدی‌علیه السلام، دام‌های خود را می‌گسترانیدند.
بر این اساس خطر آنها برای شیعیان و مسلمانان، از خطر دیگر دشمنان اسلام، کمتر نبود و افشای تزویر و برداشتن نقاب از چهره آنان و طرد ایشان از جوامع شیعی ضرورت داشت. از این رو توقیعات مهمی درباره این افراد و بیزاری حضرت ولی عصرعلیه السلام از آنها، از سوی آن حضرت صادر می‌شد و مایه رسوایی و انزوای مدعیان دروغگو را فراهم می‌آورد.
گاهی می‌شد که توقیعات صادر شده از سوی حضرت مهدی‌علیه السلام، جزء موارد ذکر شده نبود؛ بلکه تنها به خاطر دفع خطر از شیعیان، صادر می‌گردید؛ بویژه در عصری که حاکمان ستمگر، برای شناسایی، آزار و نابودی شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت‌علیهم السلام کمر بسته بودند و تمام همت خویش را به کار می‌گرفتند و چه بسا نقشه‌های زیرکانه‌ای طرح می‌کردند تا بلکه بتوانند تمامی آنان را از بین ببرند، تنها راه نجات از دام بدخواهان و کینه‌توزان، همین توقیعات بود که آن حضرت به وسیله آنها و با الهام‌های الهی، شیعیان را نجات می‌داد.


[1] کتاب الغیبة، ص 315، ح 264.
[2] الکافی، ج 1، ص 525، ح 30.
[3] همان، ح 31.
[4] همان، ص 285.
[5] کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 160، ح 3.
[6] همان، ج 2، ص 160، ح 4.
[7] طبرسی، الاحتجاج، ص 497.
[8] چشم به راه مهدی‌علیه السلام، ص 98.
[9] خادمی شیرازی، محمد، مجموعه فرمایشات حضرت بقیةاللّه‌علیه السلام، ص 170.
[10] ر.ک: الاحتجاج، ص 467 به بعد.
[11] همان.
[12] ر.ک: کتاب الغیبه، ص 285؛ کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 160.
[13] کتاب الغیبة، ص 308؛ الکافی، ج 2، ص 457، ج 10 و 11 و 12.

اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 165
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست